ابعاد غلو در فرقه اهل حق

  • 1401/12/18 - 16:58
غلو در آموزه های فرقه اهل حق را می‌توان در ابعاد مختلف از جمله بعد الحادی و غیر الحادی این تفکر بررسی و مشاهده نمود. رساندن افراد به مقام الوهیت و ربوبیت، حلول روح الهی در افراد و تشبیه و تجسیم خداوند از مهم‌ترین نمونه‌های بعد الحادی به شمار می روند.
اهل حق

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از نقدهای اساسی که بر آموزه‌های فرقه اهل حق وارد است، آمیخته شدن این آموزه‌ها با مساله غلو است. غلو در آیین اهل حق را می‌توان در ابعاد مختلف  زیر مشاهده نمود .

1. بعد الحادی
یکی از ابعاد مهم غلو در فرقه اهل حق، بُعد الحادی این تفکر است که ناظر به مراتب توحید ذات خداوند و در تقابل با آن باور انسان خدایی و تشبیه و تجسیم خداوند است. مهم‌ترین  اصول مطرح شده در بعد الحادی در آموزه‌های فرقه اهل حق عبارتند از:
الف: رساندن افراد به مقام الوهیت و ربوبیت 
توحید در اهل حق و نوع برداشت آنها از این اصل اعتقادی برداشتی همراه با غلو است. در متون آئینی این فرقه بر اساس اعتقاد به حلول افرادی از انسان را برخور دار از مقامی در حد الوهیت دانسته و معتقدند از روح الهی در جسم این افراد وجود دارد و به همین جهت این افراد را صاحب ذات می نامند. در جای جای دفاتر و کتب منسوب به این فرقه جملات فراوانی به چشم می‌خورد که حضرت علی (علیه السلام) را به درجه الوهیت رسانده و بالاتر از درجه امامت نشانده‌اند.
صریح ترین الفاظ در این باره را کتاب حق الحقايق يا شاهنامه حقیقت دارد که سروده‌های یکی از افراد مهم این مسلک است که بر اساس اعتقاد به«دون نادون» و تجلّی ذات حق در وجود حضرت علی (علیه السلام) چنین می گوید:
«بدور محمد همان کردگار            شد از جامعه مرتضی آشکار»
در جای دیگر دارد :
«پس از رحلت احمد مصطفی             بر او جانشین گشت آن مرتضی
گه آن مرتضی بود ذات خدا            به تخت بقاء گشت فرمانروا».[1]

ب: حلول روح الهی در افراد
در کتاب دیوان گوره که از کتب مهم فرقه اهل حق به‌شمار می‌رود در  ارتباط با حلول روح خداوند در جسم  افرادی از بشر چنین آمده است که روح خداوند اولین بار در کالبد حضرت آدم(علیه‎السلام)دمیده شد، سپس این روح در هر عصری در کالبد افراد خاص تجلی کرد. این تجلی ذات همچنان در دوره‌های مختلف ادامه داشت تا این که حضرت علی میزبان این ذات خدایی شد و سپس در ادوار دیگر شاه خوشین و بابانائوس این میزبانی را عهده دار شدند تا عاقبت این ذات و روح خدایی به صورت حضرت سلطان اسحاق ظاهر شد.[2]

ج: تشبیه و تجسیم خداوند
غلو نسبت به افراد و دادن مقام الوهیت به آنها پیامدهای منفی از جمله تشبیه و تجسیم خداوند را در پی دارد. این اندیشه باطل را می‌توان در کلام برخی از بزرگان اهل حق مشاهد نمود. از نظر اهل حق به دلیل اینکه خداوند، در جامه بشری حلول کرده، دیدنی است و می‌توان او را دید و خدا برای اینکه دیده شود در جامه انسان ظاهر شد تا بدین وسیله شناخته شود؛ حتی برخی افراد نیز ادعا می‌کنند که خداوند را دیده‌اند. البته باید گفت وقتی که امثال سلطان اسحاق خدا باشد باید هم او را دیده باشند. نورعلی الهی ادعا می‌کند که او خدا را دیده و گاه گاهی نیز او را می بیند او می‌گوید: «من خودم در تمام عمرم یادم نمی آید چیزی از خدا خواسته باشم مگر ادای قرض آن پیرزن، و هنوز هم هر وقت خدا را می‌بینم از خود شرمنده می‌شوم، گر چه او هم هیچ وقت به رویم نیاورده است».[3]

2. بُعد غیر الحادی
بُعد دیگری از غلو در فرقه اهل حق، غلو نسبت به حقانیت آموزه های این فرقه است. فرقه اهل حق آیین خود را برتر از همه ادیان حتی دین اسلام می‌دانند و بر این باور هستند که شريعت (اعم از شریعت اسلام و دیگر ادیان آسمانی)، پوست و صدف، و آيين اهل حق مغز و دُرّ آن صدف است.[4] این فرقه عصاره بطون حقيقى قرآن را در کتاب مقدس خود یعنی كلام سرانجام دانسته[5] و دستورات سلطان اسحاق را تكامل يافته شريعت محمدى مى دانند[6] این در حالیست که کتاب سرانجام، از جهت محتوایی فاقد جامعیت لازم بوده و از جهت سندی هم از اعتبار کافی برخوردار نبوده و صرفا سروده هایی منسوب به پیران این فرقه می‌باشد.
پی نوشت:
[1]. جیحون آبادی، نعمت الله، حق الحقائق، ص812
[2]. حسینی، سید محمد،دیوان گوره، باغ نی، کرمانشاه، ص5
[3]. الهی، بهرام، آثار الحق، جلد اول، ص 23   
[4]. جیحون آبادی، نعمت الله، حق الحقائق، ص 20
[5]. الهی، نورعلی، برهان الحق، جیحون، ص 572
[6]. مرادى، گلمراد، نگاهى گذرا به تاريخ و فلسفه اهل حق، ص192

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.