فرقه اهل حق یا شیعیان غالی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ واژه «غلو» به معنای تجاوز از حد است[1] و بنابراین «غالی» کسی است که در دین یا اعتقادات خود، دچار بزرگ نمایی دور از واقع باشد. مصادیق غلو در گذر تاریخ و نسبت به ادیان مختلف، متفاوت است. با این حال، امروزه از دیدگاه برخی نویسندگان واژه «غُلات» زمانی که بدون هرگونه قیدی به کار رود، به فرقههایی گفته میشود که خود را منتسب به تشیّع دانستهاند. این فرقه ها - دست کم – در یک عقیده با هم اشتراک دارند و آن غلو در حق ائمه اطهار(علیهم السلام)است.
فرقه اهل حق از جمله فرقه هایی است که در بستری اسلامی رشد کرده و با وجود اختلاف نظرهای فراوان درباره هویت و ماهیت آیین اهل حق (یارسان) و با وجود رگههایی از اعتقادات آئینهای ایرانی پیش از اسلام و سایر ادیان، با این حال میتوان به وضوح بنیانهای شیعی را در اصول اعتقادات و باورهای معتقدان این آیین مشاهده کرد. این فرقه از آنجا که به سبب برخی اضافات و افراطها از جمله قائل شدن به مقام الوهیت برای بسیاری از پیشوایان دینی به ویژه حضرت علی (علیهالسلام) با سایر فرق غالی شیعه قرابت و شباهت دارد، بر همین اساس، آنان را باید تحت عنوان «غلات شیعه» به شمار آورد.
ادعای وجود باورهای شیعی آمیخته با غلو در فرقه اهل حق را میتوان به اظهارات محققان این فرقه مستند کرد؛ همانگونه که محمد مکری در مقدمه اش بر کتاب مشهور اهل حق، یعنی حق الحقائق یا شاهنامه حقیقت، چنین مینویسد: «رشته یا مسلک اهل حق یکی از رشته های انشعابی و معمولاً وابسته به مذهب تشیع بوده و مجموعه ای از عقاید و آراء خاص است که از عهود سالفه با ذخایر معنوی اسلام و اساطیر ایران قدیم و افکار فرق غالی که به ویژه در مناطق غرب ایران پراکنده بودند.»[2] اندیشه اساسی مشترک بین فرقه اهل حق و سایر غُلات شیعه این است که خداوند در صورت انسان ظهور مییابد. با این تفاوت که فرقه اهل حق، ظهور خدا را تنها در وجود حضرت علی (علیه السلام) منحصر نمیدانند و معتقدند که خداوند در دیگران نیز میتواند تجلی داشته باشد.[3]
فرقه اهل حق که خود را از شیعیان می دانند[4] به این نکته باید توجه داشته باشند که ميانه روى و اعتدال، در همه جا لازم است و افراط و تفریط در عقاید، پیامدهای ناگواری به دنبال دارد و این دو، حقیقت را از صراط مستقیم خارج نموده و موهومات ذهنى را جایگزین امور واقعى مىنماید. خداوند در قرآن کریم بر نهی از غلو در دین تصریح نموده و می فرماید: «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ إِلَّا الْحَقَ؛[نساء/۱۷۱] ای اهل کتاب، در دین خود اندازه نگه دارید، و درباره خدا جز به راستی سخن نگویید».
علاوه بر کلام نورانی خداوند، پیشوایان بزرگ مکتب تشیّع با آگاهی از پیامدهای منفی غُلّو، با این پدیده شوم مبارزه کردند و به پیروان خود توصیه کردهاند که با این پدیده فردی و اجتماعی مبارزه نمایند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در این رابطه میفرمایند: «إیّاکم و الغُلوّ فی الدّین، فإنّما هَلک مَن کان قبلکم بالغلوّ فی الدین؛[5] از غلو در دین بپرهیزید، زیرا آنان که قبل از شما بودند با غلو در دین نابود شدند». حضرت علی(علیه السلام) نیز در نهج البلاغه فرموده است: «هَلکَ فِیّ رَجُلان مُحبّ غال و مُبغض قال؛[6] دو کس به خاطر من نابود میشوند: دوستدار اهل غلو و دشمنی که در دشمنی زیادهروی کند».
پی نوشت:
[1]. راغب، المفردات، ص ۳۶۵
[2]. جیحون آبادی،نعمت الله، شاهنامه حقیقت، ص5
[3]. افضلی شاه ابراهیمی، علیار، «اهل حق»، مهر، تهران، ۱۳۴۵ش،ص 467 وجیحون آبادی، نعمت الله، شاهنامه حقیقت، ص۲۱۲
[4].الهی، نورعلی، برهان الحق، جیحون، ص10
[5].پاینده، ابوالقاسم ،نهج الفصاحة، ج1،ص 354
[6]. نهج البلاغه،حکمت ۱۰۹
افزودن نظر جدید