تلاشی برای تحریف شخصیت عرفانی امام خمینی(ره)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تحریف، یکی از ابزارهای دشمنان اسلام در طول تاریخ بوده است و بهترین مخاطب برای این کار، جوانان هستند؛ چراکه چارچوب فکری جوان در دوران جوانی هنوز درحال شکل گیری است و تحریف مانند ویروسی است که به جان ذهن و قلب و اراده جوان میافتد و همچون موریانهای از درون آن را میخورد و پایههای اعتقادی را سست میکند.
برای مثال یکی از بدترین نوع تحریف، تحریف شخصیتهایی است که الگوی جریان انقلابی می باشند؛ سرآمد این افراد، حضرت امام خمینی(رحمة الله علیه) میباشد که بنیانگذار انقلابی است که پس از قرنها بر اساس فقه جعفری پی ریزی شده و همچون خاری در چشم ابر قدرتهای ظالم به راه خویش ادامه میدهد تا به قله سرسبز ظهور منتهی شود.
در سالهای اخیر مقام معظم رهبری با هشدار این مسئله که ابرقدرتهای خونخوار برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی با همکاری نیروهای نفوذی خویش در ارگانهای مختلف درپی تحریف شخصیت حضرت امام خمینی می باشند این گونه به مسئولین خطاب می نمودند که: «اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد. همه باید بدانند که هاضمهی سیریناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته است؛ ... آنچنان قدرتی پیدا کنید، آنچنان پیشرفتی پیدا کنید که امید آنها قطع بشود. اینجا است که خطر تحریف امام اهمّیّت پیدا میکند؛ اگر شخصیّت امام تحریف شد، بد معرفی شد، غلط معرفی شد، همهی این خطرات بزرگ متوجّه ملّت ایران خواهد شد؛ اینجا است که خطر تحریف امام بهعنوان یک هشدار باید در گوش و چشم مسئولان کشور، صاحبنظران فکری انقلاب، ...تلقی بشود.»[1]
در اقدامی عجیب از جانب سازمان میراث فرهنگی در خانه حضرت امام(ره) در خمین شاهد رقص و آواز در آن مکان بودیم که انجام این امور هیچگونه سنخیتی با شخصیت و آموزه های ایشان نداشته و باید از مسئولین فرهنگی پرسید که شخصیتی که تا آخرین لحظه های عمر عرفانیاش به دور از این گونه امور صوفیانه بود، چگونه و با چه انگیزه ای دست به تحریف شخصیت عرفانی ایشان زده می شود و رقص صوفیانه در خانه ایشان برگزار میشود.
عرفان امام، برخواسته از دستورات اهل بیت(علیهم السلام) بوده به این خاطر ایشان در لا به لای آثار خویش، به نقد متصوفه که دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) می باشند، پرداخته و با بیان انحرافات آنها تلاش نموده اند تا طالبان سلوک الی الله، در دامهای شیادان عرفان گرفتار نشوند. اهل بیت(علیهم السلام) در روایاتی خطر آنها را به مردم بیان کرده اند. همانگونه که محمد بن حسين بن ابی الخطاب از امام هادی(علیه السلام) نقل کرده است که: «در خدمت امام علی النقی (علیه السلام) در مسجد النبی بودم كه در آن حال جمعی از اصحاب آن حضرت شرفياب حضور شدند و درميان ايشان «ابو هاشم جعفری» نيز بود كه او مردی بسيار بليغ و با كمال بود ودر نزد آن حضرت مقام و منزلت عظيمی داشت و چون اصحاب در كنارش قرار گرفتند، به ناگاه جمعی از صوفيه داخل مسجد شدند و حلقه زدند و مشغول ذكر گرديدند. حضرت فرمود: به اين حيله گران اعتنا نكنيد؛ زيرا هم قسمان شياطين و خراب كننده قواعد دين می باشند... اوراد ايشان رقص و كف زدن و غنا و آوازه خوانی است و كسی به سوی آن ها ميل نكند و تابع ايشان نگردد، مگر آنكه از جمله سفيهان و احمقان باشد. هر كس به زيارت يكی از آنان در حال حيات و يا بعد از مرگ برود، مانند آن است كه به زيارت شيطان و بت پرستان رفته باشد و هر كس ياری ايشان كند، گويا يزيد ومعاويه و ابوسفيان را ياری كرده است». در همان موقع يكی از اصحاب آن حضرت عرض كرد: «و إن كان معترفاًبحقوقكم؛ اگر چه آن كس به حقوق شما اقرار داشته باشد ؟» حضرت نگاه تندی به او كرد و فرمود: اين سخن را ترک كن! مگر نمی دانی هر كس حق ما را بشناسد، مخالفت امر ما نمي كند؟ آيا نمی دانی ايشان پست ترين طوائف صوفيه می باشند و تمام صوفيان مخالف ما هستندو طريقه آن ها باطل و برخلاف طريقه ما است و اين گروه، نصارا و مجوس اين امّت هستند و آنان سعی در خاموش كردن نور خدا (محو اسلام) می كنند»[2]
در نتیجه وزیر سازمان میراث فرهنگی باید برای نشان اعتقاد خویش به آرمان های حضرت امام (ره) و مبارزه با تحریف شخصیت حضرت امام و اطاعت از فرمان مقام معظم رهبری با افرادی که این چنین جفایی را در حق انقلاب اسلامی نموده اند به شدت برخورد نماید تا شاهد این اتفاقات، در مراکز فرهنگی و دینی نباشیم.
پی نوشت:
[1]. سخنرانی مقام معظم رهبری، مراسم سالروز رحلت امام خمینی رحمهالله 14/03/۹۴.
[2]. قمى، عباس، سفينة البحار - قم، اسوه ، چاپ: اول، 1414 ق.ج 5 ، ص 199.
افزودن نظر جدید