دونادون توجیهی برای غلبه بر مرگ
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مرگ به عنوان یکی از پدیدههای قطعی و تخلف ناپذیر زندگی، ذهن آدمی را همواره به خود مشغول می نماید، در برابر هجمه فکری و دل مشغولیهای ذهنی درباره مرگ چه باید کرد: گریز یا ستیز؟ این مسئله ای است که بسیاری با آن مواجهاند.
مرگ از آ نجا که برای بیشتر افراد ماهیتی ناشناخته دارد و به همین علّت است که از مرگ گریزان و هراسان هستند. بسیاری از ما نمیتوانیم حقیقت مرگ را بپذیریم و در هر جا که ممکن باشد، هرچه را یادآور مرگ است انکار کرده، از آن کناره میگیریم و از همه مهمتر، میکوشیم تا مرگ را به تأخیر اندازیم یا آن را با تفاسیری که برگرفته از نگرش های منفی به مرگ است آن را توجیه کنیم.
نگرشهای منفی درباره مرگ، ترس از مرگ یا اجتناب از مرگ را دربرمیگیرند؛ یکی از تفاسیر نادرست برای میل به جاودانگی رهایی از ترس از مرگ و غلبه بر آن، در میان برخی از آئین ها و فرقهها که هویت انسان را در حضور دنیوی میدانند، نظریه "مرگناپذیری" است که یکی از شیوههای ظهور و بروز آن اعتقاد به حلول و تناسخ میباشد. با این اعتقاد که انسان با مرگ فقط جامه را عوض میکند و بعد از اینکه روح از بدن مادی جدا شد، بعد از جدا شدن از بدن طبیعی روح به بدن دیگری غیر از بدن خود تعلق پیدا کند و زندگی دنیوی او از این طریق ادامه پیدا می کند.[1]
تناسخ که در فرقه اهل حق از آن به دونادون تعبیر میشود از عقاید مهم این فرقه به شمار میرود.[2] در کتب مذهبی ایشان از دونادون به عنوان راهکار مقابله ای در برابر ترس از مرگ مطرح شده است هم چنان که در کتب مذهبی فرقه اهل حق آمده است که از مرگ نهراسید؛ زیرا مرگ آدمی، شبیه به پنهان شدن مرغابی زیر آب است که در جایی پنهان میشود و در جای دیگر سر بر میدارد. شیخ امیر از بزرگان اهل حق می گوید:
«هر کس بناسو شون جامه ويش نی کوچ و رورو ندارو اندیش
اگر بزانان شون جامه شان و مشعلوه میان و مشان
مردان مترسـان نـــی سیاسـته تسلیم گیانان چون غوطه بطه».[3]
ترجمه: هر کس خود را بشناسد از رفت و برگشت هراس ندارد؛ بلکه با شادی مرگ را استقبال
می نماید؛ زیرا مردن مانند غوطه مرغابی در آب است که از سوی دیگر بیرون می آید.
تفسیر فوق از مرگ، با مبانی اعتقادی دین اسلام سازگار نیست؛ چون بر اساس آموزههای ادیان آسمانی با مرگ انسان، روح آدمی از بدن جدا شده، به عالم برزخ منتقل میگردد و در آن سرای، به حیات خویش ادامه داده و بازگشتی برای زندگی در جامه و دون جدید در این دنیا ندارد.
پی نوشت:
[1]. گنجینه یاری، نیک نژاد، سیدکاظم،بی تا، ص۱۱۴.
[2]. سرسپردگان، خواجه الدین، سید محمدعلی، خورشید، ص12
[3]. مجموعه آیین و اندرز و رمزیاری (بخش آیین یاری، القاصی)، مجید، انتشارات طهوری، تهران، 1358، ص46
افزودن نظر جدید