ضلالت ابتدایی انسان در اندیشه اهل حق و رابطه آن با عدالت الهی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از نگاه انسان شناسی اسلامی آدمی نسبت به انتخاب مسیر کمال و شقاوت خویش دارای اختیار بوده و هدایت و ضلالت او تابع اعمال و رفتار ارادی اوست. اما در باور فرقه اهل حق این اختیار برای انسان نادیده گرفته شده و بر این باورند که هر کسی استعداد وجودی و مرتبه ی کمال او در ازل، رقم خورده است. یارسانیان در پی این عقیده، انسانها را از نظر سرشت و کیفیت آفرینش به یک اعتبار به دو دسته تقسیم می کنند: انسان های زرده گل و سیاه گل؛ انسانهای زرده گل، سرشتی نیک و طینتی پاک دارند و بالطبع خیر و نیک اند. کسی در مسیر کمال قرار میگیرد که خاکشان زرده گل و دارای اوصافی نیک هستند.
این دیدگاه در کلام پیران فرقه اهل حق چنین آمده است:
«خاکش زرده گل پخته و طیار بو غلام اخلاص خاوندکار بو»(1)
ترجمه: (سالک راه حقیقت و درویش کسی است که) خاکش از زرده گل و پخته باشد و بنده خالص و مخلص درگاه خداوند باشد. سالک باطن دار، جرعه نوش ازلی باشد.
«یک جرعه نه جام باطن ورده بو نسیمی آسا حق یاد کرده بو»(2)
ترجمه: سالک راه حقیقت باید جرعه ای از کوثر ازلی و باطنی چشیده باشد و مانند نسیمی از مقامات اهل حق همیشه سخن حق بگوید.
«مرغی راه کار ازلی رهبر مرغی طوق شرفانی عذاب در»(3)
ترجمه: برخی ارواح در ازل راهبر به سوی خیر است و بعضی از ارواح در ازل مانند طوق شر بر گردن انسان آویخته شده و مایه عذاب او میباشد.
بنا بر این شخصی که از زرده گل آفریده شده از ازل گرایش ذاتی به خیر و نیکی دارد و خواهد توانست در وادی کسب کمالات قدم بگذارد. لذا شرایط سیر و سلوک و بستر دریافت حقایق و معارف حقانی و اسرار عالم را از ازل داراست و انسانهای سیاه گل سرشتی تیره و ضمیری تاریک دارند. این نوع انسان ها شرور و دارای صفاتی ناپسند هستند. این گروه که از خاک سیاه گل خلق شده اند، نه تنها در مسیر تکامل قدم نمی گذارند بلکه ارشاد و راهنمایی در او اثر نخواهد داشت.
در ارتباط با اظهارات فوق باید توجّه داشت که این تعابیر به معنای پدید آمدن جبر بر بندگان در هدایت و گمراهی است. این در حالیست که ضلالت و شقاوت جبری و ابتدایی، با این تعریف که خداوند بخواهد در آغاز کسی را گمراه سازد، چنین امری از خداوند محال است و با حکمت و عدالت او سازگاری ندارد، چرا که از طرف ذات اقدس خداوند جز خیر و رحمت چیزی نازل نمیشود و او در آغاز، کسی را گمراه نمیکند و اگر کسی را هم گمراه کند، این اضلال و گمراهی از نوع مجازاتی می باشد که فرد، خود زمینه ساز آن بوده است.
در کلام نورانی خداوند، در مورد آثار گناهان و منتهی شدن اعمال ناشایست انسان به شقاوت و گمراهی، آیات متعددی وجود دارد؛ به عنوان نمونه در سوره روم چنین آمده است: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ؛(روم/10) سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و پیوسته آن را مسخره مى نمودند». در دو آیه از سوره غافر نیز می بینیم که گمراهی اثر کفر، اسراف، و تردیدِ کفّار، اسراف کاران و تردیدکننده بیان شده است «كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرين؛(غافر/ 74) اين گونه خداوند كافران را گمراه مى سازد» و در آیه دیگری می فرماید: «كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ؛(غافر/34) اين گونه خداوند هر اسراف كار ترديدكننده اى را گمراه مى سازد.»
نتنیجه سخن اینکه هدایت و ضلالت جبری با حکمت و عدالت الهی سازگار نبوده، بلکه سرنوشت هر شخص در گرو اعمال اختیاری اوست. هر یک از اعمال و كردار انسان، نتائج، ثمرات و بازتابی را به دنبال دارد؛ اگر عمل او نيک باشد، بصیرت و توفيق و هدايت او را در پی خواهد داشت و اگر عملش شرّ و پلید باشد، تاريكى و تيرگى قلبش افزون خواهد گشت.
پی نوشت:
(1). دیوان کلام، شیخ امیر،خطی، بی تا، ص92
(2). همان، ص ۸۶
(3). دیوان کلام، سورانی،نوروز، خطی، بیتا، ص114
افزودن نظر جدید