سیادت دست آویزی برای قداست و ریاست در فرقه اهل حق
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله مسائلی که پیروان فرقه اهل حق برای تقدس بخشیدن به بزرگان خود و اطاعت بی چون و چرا از آنها به آن تمسک جسته اند، نسبت دادن القابی مقدس مثل سید به آنهاست. پیروان این فرقه برای سادات خود احترام خاصی قائل هستند و هر ساله برای آنها مبلغ مشخصی به عنوان سرانه یاری اختصاص می دهند و لازمهی این سیادت، اطاعت بی چون چرا از این بزرگان است. قطعاً این عنوان مقدس، تامین کننده منافع شخصی و ابزاری برای سیطره و ریاست بر پیروان به شمار آمده و بزرگان این فرقه به دنبال حفظ و حراست و حتی به دست آوردن آن هستند تا جایی که در سالیان اخیر برخی از سران اهل حق برای خود شجره نامه نیز ساخته اند که جعلی بودن آنها آشکار است.
اهل حق اگر چه رهبران خود را سیّد یا آقا سیّد خطاب می کنند؛ اما این کلمه به معنای رایج آن یعنی از نسل هاشمی بودن نیست و در واقع آنها را از اولاد پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نمی دانند. هر چند برخی از پیروان این فرقه نسبت به بنیانگذار آیین اهل حق یعنی سلطان اسحاق بر این باور هستند که او از سادات هاشمی می باشد و نسب او را به امام موسی کاظم (علیه السلام) منتهی کردند.(1)
بر اساس متون آیین اهل حق، از نظر این فرقه سیّد کسی است که از فرزندان رهبران خاندانهای یازده گانه اهل حق باشد. در کتاب خاکسار و اهل حق آمده است: «سادات اهل حق، سیّد هاشمی نیستند؛ بلکه از اولاد یکی از سران دودمانها می باشند.»(2)
در کتاب دوره هفتوانه نیز آمده است: «در مسلک اهل حق خاندان های یازده گانه به نام «سادات» خوانده میشوند. بنابر این در میان آنان سید به کسی گفته می شود که از فرزندان خاندان های مزبور باشد.»(3)
دائرة المعارف تشیع درباره سادات اهل حق می نویسد: «در هر روستایی یک یا چند نفر سِمت پیشوایی دارند که آنها را سید می نامند. این سیدها به معنای اسلامی کلمه از خاندان ختمی مرتبت نیستند؛ بلکه به جهت پیشوایی که بر مریدان خود دارند، سید نامیده می شوند.»(4)
نور علی الهی در برهان الحق میگوید: «سید کسی است که از اولاد یکی از یازده خاندان اهل حق باشد.»(5) همچنین در کتاب سلوک در تاریکی که نقدی بر تفکرات نور علی الهی است، گفته شده است که سیادت شرط اولیه ریاست بر اتباع فرقه است.(6)
پی نوشت:
(1). اهل حق پیران و مشاهیر، صفی زاده، صدیق، ص 128
(2). دوره هفتوانه، صفی زاده، صدیق، انتشارات کتابخانه طهوری،تهران، ص 37.
(3) . خاکسار و اهل حق، مدرسی چهاردهی ،نورالدین ، ص 145.
(4) . دائره المعارف تشیع، ج2، ص 610.
(5) . برهان الحق، الهی، نورعلی، جیحون، ص73.
(6). سلوک در تاریکی، خلیفه مازندرانی، مهتاب،ص25
افزودن نظر جدید