شواهد همکاری رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی
عواملی وجود دارد که نشان می دهد رژیم پهلوی به مثابه رژیم صهیونیستی است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بحبوحه انقلاب و به خصوص در جریان واقعه کشتار 17 شهریور 57، در بین انقلابیون شایع شده بود که رژیم شاه برای سرکوب مردم از کماندوهای رژیم صهیونیستی در جریان این واقعه بهره گرفته است. این مسئله بر ایجاد نگرش برابر دانستن رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی تأثیر مهمی داشت. وقایع این چنینی رژیم صهیونیستی را حامی و پشتیبان شاه و شریک در جنایات وی نشان داده است.
در ادامه به مهمترین عواملی که در برابر دانستن رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی دخیل اند، اشاره می شود:
1. رژیم صهیونیستی به عنوان منبع مهم فناوری برتر تسلیحاتی رژیم پهلوی
محمد رضا شاه پهلوی در محاسبات خود از برقراری و گسترش روابط با رژیم صهیونیستی، ملاحظات گوناگونی داشت. توانایی یک ارتش نوپا در جنگ با واحدهای عربی و تحمیل شکست های پیاپی به اعراب، باعث جلب توجه شاه به سازمان نظامی رژیم صهیونیستی و فناوری برتر نظامی آن شد. این مسئله هنگامی که شاه تخصیص منابع هر چه بیشتر به توسعه نظامی ایران را آغاز کرد، نمود بیشتری یافت و رژیم صهیونیستی را به یکی از منابع مهم فناوری برتر تسلیحاتی ایران تبدیل کرد.[2] به طوری که در سال های پایانی حکومت شاه، ایران بزرگترین مشتری تسلیحات رژیم صهیونیستی بود و میزان قراردادهای اجرا شده تسلیحات ایران پیش از انقلاب اسلامی در رابطه با رژیم صهیونیستی به ۲ میلیارد دلار بالغ می شد.[3]
2. نقش رژیم صهیونیستی در تقویت و تجهیز ساواک
از جمله عوامل مهم که در برابر دانستن رژیم شاه و رژیم صهیونیستی دخیل است، مسئله تقویت و تجهیز ساواک است؛ زیرا به لحاظ مسائل امنیتی، رژیم صهیونیستی نقش ویژهای را در تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) ایفا کرد. از این رو انقلابیونی که مورد شکنجه و تعقیب ساواک بودند، رژیم صهیونیستی را شریک جنایات شاه می دانستند.
پس از کشف و انهدام شبکه افسران حزب توده در ارتش در ۲۱ مرداد 1333، ضرورت ایجاد یک سازمان اطلاعاتی قوی برای مقابله با توطئه های داخلی و بین المللی از سوی رژیم پهلوی احساس شد. در راستای این نیاز، طرح تشکیل ساواک در اسفند 1335 مورد تصویب مجلس شورا و سنا و همچنین محمدرضا شاه قرار گرفت و تیمور بختیار به ریاست آن منصوب شد.[4]
در ابتدای تأسیس «ساواک» سازمان سیا و مستشاران آمریکایی وظیفه سازماندهی و آموزش کارکنان آن را به عهده داشتند. از آنجا که عمده ترین فعالیت و تمرکز سیا بر رقابت با سازمان اطلاعاتی شوروی و خطر کمونیسم داخلی نهاد شده بود، از این رو آموزش مورد دلخواه دولت ایران را ارائه نمی داد. از سویی دیگر شاه ایران نیازمند تأسیس تشکیلاتی برای جمعآوری اطلاعات و عملیات جاسوسی منطقه ای بود تا بتواند وی را در مقابله با دشمنان منطقه ای، به ویژه عراق و مصر یاری دهد. از این رو سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد) را به دلیل تجاربی که در مقابل دشمنان عرب خود کسب کرده بود، گزینه مطلوبی به شمار آورد. به همین دلایل و شرایط بیان شده، برای آموزش نیروهای ساواک، «موساد» جایگزین «سیا» در ایران شد.
مهمترین عرصه همکاری ساواک و موساد، آموزش نیروهای ساواک توسط موساد بود. در ابتدا، کار آموزش نیروهای ساواک را مأموران جاسوسی و ضد جاسوسی موساد به عهده داشتند و همزمان تعداد زیادی از مأموران ساواک نیز برای آموزش ارتباطات، جاسوسی و ضد جاسوسی و انجام عملیات برق آسا به سرزمین های اشغالی فرستاده شدند.[5]
پی نوشت:
[1]. «سخنرانی در جمع روحانیون و اهالی قم» در مدرسه فیضیه در عصر ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، ج ۱، صحیفه امام خمینی (ره)، ص 247
[2]. گراهام فولر، قبله عالم؛ ژئوپلیتیک ایران، ترجمه عباس مخبر، چاپ دوم، تهران: مرکز، 1377، ص 142
[3]. منوچهر محمدی، مروری بر سیاست خارجی ایران دوران پهلوی، تهران: دادگستر، 1377، ص 128
[4]. مرتضی قانون، دیپلماسی پنهان؛ جستاری در روابط ایران و اسرائیل در عصر پهلوی با مروری بر پیشینه تارینی یهودیان ایران، تهران: طبرستان، 1381، ص 271
[5]. S. Sobhani, The Pragmatic Entente: Israeli-Iranian Relations, 1948-1988, Praeger Publishers, 1989, p. 27- 28
افزودن نظر جدید