اﺻﻮل اﺳﺎسی ﺟﻨﺒﺶ صهیونیستی از نگاه تیسیر الخطیب
ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ، ﻳﻬﻮدﻳﺖ را ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﻫﻮﻳﺖ دینی، ﺑﻠﻜﻪ آن را ﻫﻮﻳﺖ قومی ﺧﻮد تلقی ﻛﺮد و ﺑﻪ اﻳﻦ دﻟﻴﻞ ﻳﻬﻮدﻳﺎن را ملتی ﺷﺎﺧﺺ و ﻣﻤﺘﺎز از ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻠﻞ ﺑﺮﺷﻤﺮد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب – جنبش های اجتماعی عمدتاً بر اصولی پی ريزی شده اند كه در واقع دليل موجوديت آنهاست. ﺟﻨﺒﺶ صهیونیستی نیز دارای اﺻﻮل اﺳﺎسی است.
«تیسیر الخطیب» نویسنده، پژوهشگر و تحلیلگر فلسطینی، ﻧُﻪ اﺻﻞ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺎیه ﻫﺎی اﺳﺎسی ﺟﻨﺒﺶ ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ ﺑﺮمیﺷﻤﺮد ﻛﻪ ﺷﺎﻟﻮده ﻣﻮﺟﻮدﻳﺖ و اﺳﺎس رژﻳﻢ اشغالگر صهیونیستی را ﺷﻜﻞ می دﻫﻨﺪ. اﻳﻦ ﻧُﻪ اﺻﻞ ﻋﺒﺎرتند از:
1. ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ از دﻳﺮﺑﺎز ﺗﺎ ﺑﻪ اﻣﺮوز، ﭼﻬﺮه ﻗﻮمی ﺳﻴﺎسی ﻳﻬﻮدﻳﺎن ﺑﻮده اﺳﺖ. ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ، ﻳﻬﻮدﻳﺖ را ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﻫﻮﻳﺖ دینی، ﺑﻠﻜﻪ آن را ﻫﻮﻳﺖ قومی ﺧﻮد تلقی ﻛﺮد و ﺑﻪ اﻳﻦ دﻟﻴﻞ ﻳﻬﻮدﻳﺎن را ملتی ﺷﺎﺧﺺ و ﻣﻤﺘﺎز از ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻠﻞ ﺑﺮﺷﻤﺮد.
2. ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻳﮕﺎه و حق طبیعی ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﻳﻬﻮدی در ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ ﺗﺄﻛﻴﺪ می ﻛند. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، در اواﺧﺮ ﻗﺮن ﻫﺠﺪﻫﻢ ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﺖ ﻫﺎ ﻛﻮﺷﻴﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﮔﺮوه ﻫﺎی زﻳﺎدی از ﻳﻬﻮدﻳﺎن را از اقصی نقاط ﺟﻬﺎن ﺑﻪ ﺳﻮی ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ ﻓﺮا ﺧﻮاﻧﻨﺪ.
3. ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ ﺑﺮ عملی ﻛﺮدن اﺻﻞ ارﺗﺒﺎط همیشگی ﺑﺎ ﻳﻚ اﺑﺮ ﻗﺪرت و ﻳﻚ ﻛﺸﻮر ﻗﻮی در دﻧﻴﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪ می ورزد.
4. اﺻﻞ ﺗﻮﺳﻌﻪ طلبی و ﺣﺮﻛﺖ ﺟﻨﺒﺶ صهیونیستی. ﺑﺮ اﺳﺎس اﻳﻦ اﺻﻞ، ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ ﺑﺎﻳﺪ از ﺧﺎنهی ﺧﻮدﺷﺎن راﻧﺪه ﺷﻮﻧﺪ و ﺑﻪ ﺟﺎی آﻧﺎن ﻳﻬﻮدﻳﺎن اﺳﻜﺎن داده ﺷﻮﻧﺪ.
5. ﻫﺪف ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ اﺧﺮاج اﻋﺮاب فلسطینی از ﺳﺮزمین شان اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی فرهنگی و ﺗﺎریخی دارد و ﺑﺎ ﺗﻤﺪن اﻋﺮاب ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ ﭘﻴﻮﻧﺪی ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ دارد. اﻳﻦ اﺻﻞ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﺎر بی ﺣﺪ فلسطینی ﻫﺎ ﺑﻪ دﺳﺖ رژیم صهیونیستی ﺑﻪ اﺟﺮا درآﻣﺪ.
6. ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ ﺑﺮ توانمندی ﻧﻈﺎمی ﺗﺄﻛﻴﺪ می ورزد. اﻳﻦ توانمندی در اﻧﺪیشه ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ ﺧﻮد ﻳﻚ ﻫﺪف تلقی می ﺷﻮد ﻧﻪ وﺳﻴﻠﻪای ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﻫﺪف.
7. ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺟﺎمعه ﻳﻬﻮدی در ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ از اﺻﻮل اﺳﺎسی ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ اﺳﺖ.
8. اﺳﺮاﺋﻴﻞ ﻛﺸﻮر ﻳﻬﻮدﻳﺎن اﺳﺖ. اﻳﻦ اﺻﻞ ﺑﺮ اﺳﺎس اﻓﻜﺎر ﻧﮋاد ﭘﺮﺳﺘﺎﻧﻪ اﺳﺘﻮار ﺷﺪه اﺳﺖ؛ زﻳﺮا ﻧﮋاد ﻫﺎی مختلفی در ﻳﻚ ﻛﺸﻮر زﻧﺪگی می ﻛﻨﻨﺪ و ﻫﻴﭻ ﻛﺸﻮری ﻣﺨﺘﺺ ﻳﻚ ﻧﮋاد ﺧﺎص ﻧﻴﺴﺖ.
9. ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﻢ ﺑﺮ اﻳﻦ اﺻﻞ ﺗﺄﻛﻴﺪ دارد ﻛﻪ اﻫﺪاف جنبش صهیونیستی ﺛﺎﺑﺖ و وﺳﺎﻳﻞ و اﺑﺰار ﻣﺘﻐﻴﺮند.
ﺧﻮد اﻳﻦ اﺻﻞ درﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪه چهار ﻣﺤﻮر اﺳﺖ: یک، ﻫﻤﻮاره وﺳﻴﻠﻪ و اﺑﺰار واﺣﺪ و مشخصی وﺟﻮد ﻧﺪارد ﺗﺎ از ﻃﺮﻳﻖ آن ﺑﺘﻮان ﺑﻪ ﻫﺪف ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ رﺳﻴﺪ. دو، ﻃﺒﻖ اﻳﻦ اﺻﻞ همه وﺳﺎﻳﻞ ﻣﺸﺮوع اﺳﺖ. سه، ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ می ﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺑﻪ ﻫﺪف ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺑﺮﺳﻴﻢ. چهار، ﻣﻮاﺿﻊ ﻣﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻮد.[1]
پی نوشت:
[1]. ر.ک: ﻣﺤﺴﻦ اسلامی، ﺳﻴﺎﺳﺖ خارجی اﺳﺮاﺋﻴﻞ، ﺗﻬﺮان: اﻣﻴﺮﻛﺒﻴﺮ، 1388، ص 93
افزودن نظر جدید