خدا شناسی به سبک قانون جذب!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در تفکر نوین برای جذب حداکثری مخاطب، روش هایی به مخاطبان ارائه می شود و در آن ها به افراد وعده داده می شود، که با انجام این روش ها می توانند به تمامی خواسته ها و آرزوهایشان برسند.
قانون جذب میگوید: «هر چیز را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دستهایت خواهی داشت.»[1] طبق قواعد قانون جذب، افکار و اندیشهها قدرتی دارند که می توانند اشیاء و پدیدههای جهان واقعی را ساخته و جذب کنند.
«تو همه چیز را به طرف خودت جذب میکنی. مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که سوار میشوی و اجتماعی که در آن زندگی میکنی. مثل آهنربا همه این ها را به طرف خودت جذب میکنی. به هر چه فکر کنی همان اتفاق میافتد. کل زندگی تو تجلی افکاری است که در ذهنت جریان دارند.»[2]
بنابراین طبق آموزه های تفکر نوین، انسان مستقلاً قدرت برآورده کردن آرزوهای خود را داشته و خداوند در رد یا قبول حاجت و آرزوی او هیچ نقشی ندارد. در حقیقت خدایی که در قانون جذب معرفی می شود، کاملاً درونی بوده و این انسان است که خدا را در درون خود خلق می کند.
تاکید بر تکرار واژگانی مانند: خواستن، تصور کردن، اصرار برای رسیدن به خواسته، اعتماد به قدرت ذهن و... در قانون جذب، ناخودآگاه در ذهن انسان این تصور را به وجود می آورد، که او در انجام کارها و رسیدن به آرزوهایش مستقل بوده و هیچ گونه نیازی به خداوند ندارد؛ و شناخت او از خداوند در حد یک موجودی است که در ذهن و تخیل خود آن را خلق کرده است. در نتیجه با این سوال مواجه می شود که، اگر به تنهایی می تواند به خواسته های (حتی خواسته نا معقول) خود برسد؛ پس خدا چه نقشی در زندگی او دارد؟
مسئله دیگر که در قانون جذب نسبت به آن مورد تاکید زیادی می شود، موضوع ندای درون است. اعتماد به ندای درون، دقیقاً در راستای همان خدای درونی است که انسان در ذهن خود آن را خلق کرده است. یعنی خدایی که محدود به درون انسان شده است، ندای او نیز منحصر در درون بوده و انسان به ندایی اعتماد می کند که متعلق به خدای درونی باشد.
اعتماد به خدای درونی و ندای درون که جزو اصول قانون است، عملاً توحید و نبوت مطرح شده در اعتقادات اسلامی را به حاشیه برده و منحصر به درون و دریافت های ذهنی انسان می کند. اعتماد به ندای درون موجب می شود، پیام ها و سفارشات معصومین و پیامبران الهی، محدود به تفسیر و برداشت های درونی و سلیقه ای انسان ها شود.
البته به این نکته باید توجه داشت که، ندای درونی مورد تاکید در تفکر نوین و قانون جذب با آن چه که در عرفان اسلامی وجود دارد، کاملاً متفاوت است. اعتماد به ندای درون که در عرفان اسلامی مطرح است، زمانی اعتبار دارد که فرد اهل خودسازی و تهذیب نفس باشد؛ چنین فردی می تواند تفاوت بین ندای رحمانی و شیطانی را تشخیص داده و گرفتار نداها و وسوسه های شیطانی نشود.
در نتیجه در تفکر نوین و قانون جذب، طرح خدا و ندای درونی انحراف بزرگی است که خداوند را در حد اوهام ذهنی افراد تقلیل داده و اعتبار و حجت بودن پیام ها و سفارشات پیامبران و امامان (علیهمالسلام) را منوط به پذیرش ندای درونی انسان ها کرده است.
پی نوشت:
[1]. راندا برن. راز، اسماعیل حسینی. تهران، انتشارات راشین، ص22.
[2]. همان، ص 32.
افزودن نظر جدید