اخلاقی و قانون مدار بودن ازدواج موقت
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ در جواب کسانیکه ازدواج موقت را یک امر خلاف فطرت انسانی میخوانند باید گفت که ازدواج موقت، یکی از انواع ازدواج است که مشروعیت آن در عصر پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) مورد قبول همه مسلمانان بود. حکم اولیه ازدواج موقت، اباحه است و امامان معصوم (علیهالسلام) به دلیل منع حکومتی از ناحیه خلیفه دوم، با حکم تحریم آن مبارزه کردند؛ چون منع مطلق آن توجیه شرعی نداشت.
اگرچه بین فقهای شیعه و اهل تسنن اختلافی در اصل مشروعیت متعه وجود ندارد، و حکم اولی ازدواج موقت از دیدگاه اسلام اباحه است، ولی در روایات به عنوان «حکم ثانوی» یعنی به قصد احیای سنت متروکه اسلام هم به آن اشاره شده است که مستحب مؤکد است؛ ولی نباید اصرار عملی از جانب مؤمنین بر آن صورت گیرد که نشانگر نوعی شهوترانی باشد؛ زیرا در این صورت، از هدف و فلسفه اصلی خارج شده و موجب بدبینی نسبت به دستورات اسلامی خواهد شد؛ یعنی کسانیکه واقعاً نیازمند این نوع از نکاح هستند، به دنبال آن بروند، نه کسانیکه این کار را از روی تنوع طلبی و هرزگی انجام میدهند.
ترویج بیبندوباری اخلاقی و جنسی، گسترش فحشا، جمعیت کثیر زنان و دختران، و زنان بد حجاب و بیحجاب، استقبال گستردهی جوانان از ابعاد منفی ماهوارهها و اینترنت، گرایش روز افزون به مدهای غربی، بالا رفتن سن ازدواج و آمار طلاق، اعتیاد به مواد مخدر و قرصهای روانگردان و در نهایت از دست رفتن نسل جوان، بدون شک بزرگترین تهدید بالقوه و بالفعل برای مردم و کشور است. نیروها و قوای غریزی، بسیار پرقدرت هستند و هر چند در ظاهر آرام باشند، ولی چون از درون آدمی سرچشمه میگیرند اگر بهدرستی هدایت و مدیریت نشوند، ویرانگر استعدادهای گوناگون انسان خواهند شد.
بر خلاف آنچه مخالفین متعه تبلیغ میکنند، ازدواج موقت، همانند زنا نیست. زیرا اساساً زنا مساوی بیبندوباری است. زناکار، انسان قانون گریزی است که برای راحتی خود از زیر بار همهی مسئولیتها شانه خالی کرده و پایبند هیچ قاعدهای نیست. درحالیکه ازدواج موقت امری است قانونی و برای آن احکام خاصی وجود دارد، از قبیل مهریه و صداق و نگه داشتن عده و ... .
برای شخص زناکار فقط ارضای خواهشهای نفسانی اهمیت دارد، به هر قیمتی و به هر طریقی و این واقعیت با مطالعه گزارش حوادث روزانه نشریات روشن میشود؛ آنگاه که زنی به قتل میرسد معمولاً مورد آزار جنسی نیز واقع شده است و این یعنی زناکار، قانون گریزی است بدون مهار؛ اما ازدواج موقت مساوی با قانون گرایی است. کسانی اهل متعهاند که روحی قاعدهپذیر و مسئولیتخواه دارند. به سادگی با مراجعه به یک رسالهی عملیه، میتوان فهمید که ازدواج موقت یک قانون محکم، حکیمانه، واقع گرایانه و جامع و مانع است و مسئولیتسازی و مبارزه با قانونگریزی در آن موج میزند. پس ازدواج موقت، نه تنها مخالف فطرت انسانی نیست، بلکه امری است موافق اخلاق و در آن تمامی جلوههای قانونمداری وجود دارد.
دلایل قرآنی مشروعیت متعه:
«وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَٰلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ ۚ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا.[نساء/24] و زنانی را که متعه [= ازدواج موقت] میکنید، واجب است مهر آنها را بپردازید، و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کردهاید. (بعداً میتوانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.»
در دلالت این آیه بر مقصود چند وجه ذکر شده است:
البته اهل سنت معتقدند لفظ استمتاع به معنای مطلق التذاذ و انتفاع است؛ در نتیجه استمتاع بر معنای لغوی حمل شده و آیه بر نکاح دائم دلالت میکند.[1]
شیخ طبرسی معتقد است یکی از نشانههایی که لفظ استمتاع در این آیه بر نکاح موقت دلالت دارد، این است که در آیه شریفه حکم شده: «فاتوهنّ اجورهن» یعنی تمام مهرشان را به صرف عقد بپردازید، در حالیکه در نکاح دائم، در صورت طلاق قبل از دخول، تنها نصف مهر لازم است و نه تمام آن و تنها در نکاح موقت است که به صرف عقد تمام مهر واجب میشود.کلمه «أجورهن» بر ازدواج موقت دلالت میکند؛ زیرا در نکاح دائم أجری نیست، بلکه فقط مهر و صداق وجود دارد.[2]
به هر حال در اصل دلالت آیه بر مشروعیت متعه، میان فقهای شیعه اختلافی نیست که بیان خواهد شد، حتی اهل تسنن هم در اصل مشروعیت متعه اتفاق نظر دارند. سرخسی، یکی از علمای مطرح اهل سنت در اینباره مینویسد: «با روايت صحيح از عمر (خلیفه دوم) نقل شده است كه وی مردم را از متعه نهی كرد، پس او گفت: دو متعه در زمان رسول خدا (صلیاللهعليهوآله) حلال بود؛ متعه زنان و حج تمتع. ...»[3] با توجه به این روایت صحیح، این عمر بود که از متعه نهی کرد! و همینطور روایاتی در این زمینه در منابع معتبر روایی اهل سنت وجود دارد، مثل این روایت که از صحیح مسلم نقل شده که جابر میگوید: «ما در عهد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و ابوبکر متعه میکردیم تا آنکه عمر آن را نهی کرد.»[4]
دشمنان با نگاه کینهتوزانه و حسدورزانه، مانند یک هوو به هووی دیگر به این مسأله نگاه کرده و در نتیجه محاسن آن را به صورت عیب تصویر کردهاند. دوستان هم با به راه انداختن غوغا و هیاهو و بدون تدبر و عدل و انصاف، حکم خود را علیه آن صادر کرده، حتی برخی آن را بیشتر به زنا و هرزگی نزدیک دانستهاند. معنای این سخن این است که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، - معاذالله- در برههای از زمان، به منظور فرونشاندن آتش شهوت اصحاب خویش، هرزگی را برای آنان تجویز کرده است. [کبرت کلمة تخرج من أفواههم؛ چه سخن سهمگینی است که از دهان آنان خارج میشود.]
بنابراین انتظار نمیرود در مورد موضوعی که دشمن برای ضربه زدن و دوست به دلیل جهل به حقیقت آن، تمامی تلاش خود را جهت انکار آن انجام دادهاند، شبهاتی ایجاد نشود. اگر دوستان، موضوع را به طور عمیق مورد بررسی قرار میدادند و به آنچه در قرآن و احادیث نبوی آمده است، احاطه پیدا میکردند، چنین سخنان نیشداری را بر زبان جاری نمیساختند.
پینوشت:
[1]. فخر رازی، محمد، التفسیر الکبیر، چاپ سوم، ج10، ص49.
[2].طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، دارالمعرفه، بیروت، چاپ اول، 1406ق، ج3، ص52و53.
[3]. «وقد صح ان عمر رضى الله عنه نهى الناس عن المتعة فقال متعتان كانتا على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم وانا أنهى الناس عنهما متعة النساء ومتعة الحج»، سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، بیروت، دارالمعرفه، ج4، ص27.
[4]. صحیح مسلم، ج4، ص131.
مسند احمد، ج6، ص405.
فتح الباری، ج9، ص149.
افزودن نظر جدید