نقش آگاهی در انتخاب مسیر معنوی صحیح
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ معنویت موضوعی است که در آینده هر انسانی نقش تعیین کنندهای ایفا میکند. در روایات مربوط به آخرالزمان تأکید شده، آزمایش مؤمنین در آن مقطع زمانی، بر اساس تفسیرها و برداشتهایی است که از معنویت پیدا میکنند، صورت میگیرد. بنابر این آگاهی از ویژگیهای معنویت صحیح از غیرصحیح امری ضروری است.
در روایات اسلامی، از مردمی که در آخرالزمان، دارای ثبات ایمان و استقامت در مسیر امامت و ولایت ائمه معصومین(علیهمالسلام) داشته باشند، تمجید فراوانی شده است؛ پیامبراسلام (صلیاللهعلیهوآله) به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمودند: «یَا عَلِیُّ وَاعْلَمْ أَنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ یَقِیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ فِی بَیَاضٍ[1]؛ یا على آنها که بیش از همه در امور دینى یقین دارند، مردمى در آخرالزمان هستند که پیغمبر را ندیدهاند و حجت خدا هم از نظر آنها پنهان شده است، با این حال به وسیله سیاهى که در سفیدى است ایمان مىآورند.»
یعنی در دورهای که حجتهای الهی یک به یک از میان مردم رفتهاند و تنها یک حجت الهی بر روی زمین باقی مانده است، عدهای هستند که به سیاههای بر روی سفیدی ایمان میآورند؛ بنا به تعبیری، این گروه از مردم کسانیاند که مسیرشان را با مطالعه و دقت در آیات و روایات معصومین (علیهمالسلام) پیدا کرده و در آن استقامت میکنند.
قرآن نیز اولین وظیفه انبیاء و اولیاء خدا را بعد از رسالت، مبارزه با ظلم و جهل معرفی میکند. «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ[نحل/36]، و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتها و فرعونها دوری کنید، پس بعضی مردم را خدا هدایت کرد و بعضی دیگر ضلالت و گمراهی بر آنان حتمی شد، اکنون در روی زمین گردش کنید تا بنگرید عاقبت آنان که (انبیاء را) تکذیب کردند به کجا رسید (و آنها چگونه هلاک ابدی شدند).»
امام علی(علیهالسلام) نیز در اینباره میفرماید: «لما بدل اکثر خلقه عهدالله الیهم، فجهلوا حقه...[2]، هنگامی که اکثر مردم آن پیمانی را که پروردگار با آنها بسته بود، عوض کردند و از آن تخلف نمودند، خداوند برای اینکه به آنها تذکر دهد و آنها را بیدار کند، پیامبران را فرستاد.» یعنی ارسال پیامبران، برای آگاهی دادن به انسانها در انتخاب مسیر سعادت واقعی بوده است.[3]
از آنجا که انسان، موجودی مختار بوده و از امتیاز و قدرت انتخاب خود سود میبرد، این گرایش فطری (بر خلاف غرایز طبیعی و حیوانی) به خودی خود شکوفا نشده و چه بسا مورد غفلت و فراموشی هم قرار میگیرد. از اینرو یکی از اهداف رسالت پیامبران، یادآوری هموارهی این پیمان فطری در وجود انسانهاست؛ که از آنان میخواهند تا به عهد و میثاق خود پایبند بوده و به ندای درونی خود گوش بسپارند.
خطری که انسان را تهدید میکند، این است که فردی با داشتن اعتقاد صحیح و حتی انجام اعمال به ظاهر درست، گرفتار معنویتهایی شود که در اصل کاذب و دروغین هستند. قرآن کریم انسانهایی را که ایمان ظاهری به پروردگار دارند، مجدد مورد خطاب قرار داده و از آنها میخواهد که دوباره ایمان بیاورند. در واقع این قبیل انسانها از ایمان و معنویت حقیقی دور بوده و از ایمان غیرحقیقی برخوردارند. خداوند میفرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَ الْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَ مَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا[نساء/136]؛ ای كسانی كه ايمان آوردهايد، ايمان (واقعی) بیاورید به خدا و پيامبرش و كتابی كه بر او نازلشده و كتب (آسمانی) كه از قبل فرستاده است و كسی كه خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين را انكار كند، در گمراهی دور و درازی افتاده است.»
علامه طباطبایی در شرح این آیه میفرماید: پس ايمان به حقايق و معارف تمام نمىشود مگر با ايمان به همهی آن معارف؛ بدون اينكه يكى از آنها استثنا شده و در نتيجه اگر به برخی از معارف ايمان بياورند و به برخى ديگر كفر بورزند در حقيقت به همه كفر ورزيدهاند.[4] به دیگر سخن، لازم نیست فرد به صورت رسمی پیرو فرقه یا آیین باطلی باشد، تا بتوان به او گفت، معنویت او دروغین است، بلکه هر فرد خود به تنهایی میتواند با نفاق خود با وجود فراهم بودن زمینه معنویت صحیح، به سمت معنویتی کاذب و ساختگی برود. بنابراین آنچه در انتخاب مسیر معنوی صحیح نقش جدی و اساسی ایفا میکند، میزان آگاهی و شناختی است، که فرد نسبت به مبانی و اصول عرفان اصیل دارد. اگر نسبت به مبانی عرفان اصیل آگاهی کافی وجود داشته باشد، قطعاً با ارزیابی آموزههای معنویتهای کاذب و تطبیق آن با اصول عرفان اسلامی، گرفتار نخواهد شد.
پینوشت:
[1]. أبومعاش سعيد، الاربعين في حب اميرالمؤمنين علیبنابيطالب(عليه السلام)، نشر دارالاعتصام، ج8، ص 184.
[2]. نهجالبلاغه، خطبه1.
[3]. سید رضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 43، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[4]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 5، ص 111- 112، 1417ق.
افزودن نظر جدید