محمدعلی طاهری، مخترع واژگان بیمبنا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله اشکالات وارده بر مبانی عرفان حلقه، وجود واژگان نامفهوم و بیدلیل در سخنان سرکرده آن است.
محمدعلی طاهری بنیانگذار فرقهی انحرافی حلقه بنا بر اصالت مصالح و منافع، اقدام به جعل واژگانی کرده که به تولید مغالطهی اشتراک لفظ منجر شده است. در فرقه حلقه اصطلاحاتی ایجاد شده که معانی پارهای از الفاظ اسلامی و عرفانی را دگرگون ساخته است؛ و هنگامی که آنها به کار گرفته میشوند، مُستند به آیات قرآنی، اصطلاحاتِ عرفانی و اشعار ایرانی نیز میشود، تا عامدانه منجر به مغالطه شده و اهداف پشت پرده فرقه را محقق کند.
با توجه به این گونه اقدامات طاهری، میتوان برخی از اهداف او از جعل واژگان و اصطلاحات را این موارد دانست.
الف) اسلامی و عرفانی سازی فرقه حلقه
ازآنجاییکه عرفان کیهانی، یک جریان کاملاً التقاطی است، طاهری برای پنهانسازی این التقاط و به جهت القاء نوآوری و خلاقیت ظاهری در عرفان اسلامی-ایرانی، با کمک واژههای دینی و عرفانی کوشیده است تا پیشینهی آموزهها و فرقهی حلقه را با تشابه واژگانی به قدمت و اعتباراسلام و عرفان اسلامی مستند کرده و تفکرات و آموزههای حلقه را همسو با اسلام و عرفان ناب نشان دهد.
ب) فریب مخاطب
یک فرقهی تُهی از قدمت و دانش، برای فریب مخاطب خود مجبور است، واژگانی را اختراع کند که تشابه ظاهری به اصطلاحات عرفان اسلامی داشته باشد. تا برای دستیابی به منافع دنیایی و مقابله با دین الهی اذهان را نسبت به خود حساس نکند.
به عنوان نمونه، اصطلاحات، جهان هیچ قطبی، جهان تک قطبی و جهان دوقطبی در کلام طاهری[1] از جمله مفاهیمی هستند، که هیچ گونه اصالت و مبنایی در عرفان برای آن قابل تصور نیست. این فرد به زعم خود، به دنبال ایجاد نوآوری و خلاقیت در اصطلاحات عرفانی بوده است؛ ولی با اندک تاملی غیر منطقی و غیرمستدل بودن ادعاهای ایشان قابل تشخیص است.
جهان هیچ قطبی در عرفان کیهانی همان ذات خداست که از آن به هستِ غیر قابل تعریف یا عدم نیز میتوان تعبیر نمود. [2] یعنی طبق نظر فرقه کیهانی، خداوند متعال مطلقاً قابل شناخت نیست. از ویژگیهای جهان تکقطبی، وحدت است.[3] یعنی جهان وحدت، فراتر از تضاد، زمان، مکان و یا هر بُعد دیگری قرار دارد. [4] یعنی قابل وصف بوده ولی بُعد زمان و مکان برای آن قابل تصور نیست. اما جهان دو قطبی بر دوگانگی استوار بوده و در این جهان، انسان با قابلیتها و امکانات دوگانهای مواجه است که هر یک با ضد و قطب مقابل خود، شناخته میشود. در این جهان هر یک از ویژگیهای دو گانه خوب و بد، هدایت و گمراهی، عدل و ظلم و... با وجود دیگری معنا پیدا میکند. اساس چرخه جهان دو قطبی، تضاد است و وجود ابعاد مختلف مانند زمان و مکان باعث افزایش تضاد میشود. [5] وجود تضاد در این جهان به معنای وجود دو شبکه مثبت و منفی است. شبکه مثبت شبکه الهی است و شبکه منفی، شبکه شیطانی. به باور بنیانگذار عرفان کیهانی، تحقق جهان دو قطبی، مرهون وجود عامل تضاد یعنی ابلیس است. او موظف بود برای پیدایش چرخه جهان دو قطبی از دستور سجده بر آدم سرپیچی کند و از این رو او موحدی است که برای انجام مأموریت خود از جهان تک قطبی (بارگاه الهی) رانده میشود! [6]یعنی مهمترین ویژگی جهان دو قطبی از منظر عرفان حلقه، این است که شیطان خالق آن است. و این دقیقاً مخالف آیات قرآن است که خداوند را خالق همه چیز میداند. در قرآن کریم آمده است«قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ[رعد/16] بگو خدا آفريننده هر چيزى است، و اوست يگانه قهار»
بنابراین این سه جهانی که طاهری از آن ها نام برده، در اصل خرافی بوده و و بر فرض هم که طاهری بگوید، زاییده ذهن او نمی باشد، هرگز نمی توان خصوصیات جهان دوقطبی که عبارتند از: خدا انگاری انسان و عدم عذاب انسان و... که در عرفان حلقه به صراحت از آن ها سخن به میان آمده است، را انکار کرد.
پینوشت
[1]. طاهری محمدعلی، عرفان کیهانی (حلقه)، آمریکا، چارلزتون (2008)، 2011، ص21-22.
[2]. از نظاره تا نظر، ضمیمه ماهنامه گزارش، بهمن 1389، ص 49.
[3]. همان، ص 50.
[4]. همان، ص 51.
[5]. همان، ص 50 و 51.
[6]. محمد علی طاهری، موجودات غیر ارگانیک، ص ۱۴، و محمدعلی طاهری، انسان و معرفت، متن منتشر شده در سایتهای عرفان کیهانی، ص ۲۱۸.
افزودن نظر جدید