شق القمر، معجزه پیامبر در مکه و قبل از هجرت
شق القمر، به عنوان یکی از معجزات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بهشمار میرود؛ کارهای شگفت و خارقالعادهای که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای اثبات رسالت خویش انجام داده، بیش از هزار مورد عنوان شده است که یکی از ویژگیهای این معجزات، خلاف قوانین عادی و جاری طبیعت بودن آنهاست؛ بنابراین نمیتوان با استبعاد و خلاف عادت بودن، معجزهای را انکار کرد.
قرآن، تنها و یا مهمترین معجزه پیامبر اکرم است که جاوید بوده و اعجاز آن باقی است؛ باقی معجزات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و یا پیامبران گذشته، زمانمند بوده و به تاریخ پیوسته است؛ در مورد شق القمر که اکثر عالمان مسلمان، مفسران شیعه و اهل سنت،[1] آن را یکی از معجزات پیامبر جهت اثبات حقانیتشان دانستهاند، به روایات مستفیض و آیات ابتدایی سوره قمر استدلال کردهاند.
این عالمان که شق القمر را از معجزات حتمی پیامبر دانستهاند و همین مقدار از آیه ابتدایی سوره قمر برداشت میشود، تنها در اینکه در مکه اتفاق افتاده، و قبل از هجرت پیامبر بوده و در یکی از شبهای میانی ماه (به قولی شب چهارده ذی حجه) انجام شده، متفقند، و روایاتی که چگونگی این اتفاق را شرح دادهاند، در مورد مخاطبان پیامبر و سالی که این معجزه رخ داده و کیفیت دو نیم شدن ماه و دفعات این معجزه، اختلاف دارند.
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ * وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ * وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ * وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ * حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ.[قمر/1-5] نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه * و هر گاه نشانهاى ببينند، روى بگردانند و گويند سحرى دايم است * و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند و[لى] هر كارى را [آخر] قرارى است * و قطعاً از اخبار، آنچه در آن مايه انزجار [از كفر] است، به ايشان رسيد * حكمت بالغه [حق اين بود] ولى هشدارها سود نكرد.»
این آیات و قرائنی که در آیات وجود دارد که دلالت بر معجزه و تکذیب مشرکین دارد، با روایات فراوانی که ذیل آن وارد شده است، ثابت میکند که چنین معجزهای توسط پیامبر برای مخالفینشان انجام شده، ولی باز هم تکذیب کرده و مسلمان نشدند.
آیات نشان میدهد که عدهای پیامبر را ساحر معرفی میکردند، از ایشان معجزهای طلب میکنند که سحر ساحران در آن راه نداشته باشد؛ میگفتند جادو در امور زمینی اثر دارد، بنابراین کاری که با زمین مربوط نیست باید صورت پذیرد که مشخص شود سحر و جادو نیست؛ گفته شده که پیامبر با انگشت خود به ماه اشاره کرده، و ماه دو نیم شد؛ طبق آیات قرآن، آنان باز هم نپذیرفته و آن را سحر خواندند.
پینوشت:
[1]. از باب نمونه از تفاسیر شیعه، تفسیر المیزان، بیان، مجمع البیان، ابوالفتوح رازی، منهج الصّادقین، صافی، برهان، نورالثّقلین و شبَّر، و از تفاسیر اهل سنت، تفسیر طبری، درالمنثور، فخر رازی، بیضاوی، کشّاف و «فی ضلال القرآن» را باید نام برد.
افزودن نظر جدید