دروغی از روباه زمان
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ تقلید عوام مردم از فقیه جامع الشرایط واجب بوده و در صورت اعراض از فقیه و ارتکاب به معصیت و مخالفت با امر شارع مقدس، فرد غیرمقلد خاطی بوده و مورد عذاب الهی قرار خواهد گرفت.
اما یکی از باورهای احمدالحسن البصری، حرمت تقلید عوام از فقیه است. لذا احمد الحسن براساس این باور مردم را دعوت به خود و امر به به ترک تقلید از دیگران میکند. ما در این نوشته به دو دلیل وجوب تقلید از فقیه اکتفا خواهیم کرد.
الف) در نگاه اول، قرآن کریم مسلمین را به دو گروه فقیهان انذار دهنده و مؤمنین انذار شونده تقسیم کرده و فرموده است: «وَمَا كَانَ ٱلْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا۟ كَآفَّةًۭ ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍۢ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌۭ لِّيَتَفَقَّهُوا۟ فِى ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُوا۟ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوٓا۟ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ. [توبه/122] شایسته نیست مؤمنان همگی (بسوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکند (و طایفهای در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند!» بر اساس این تقسیمبندی، جامعه مسلمین به لحاظ معرفتی به دو دسته تقسیم شدهاند که بایستی عدهای به فهم و فقه رسیده و عدهای دیگر از فهم و فقه آنان استفاده کنند. لذا به التزام عقلی، تبعیت غیر فقیه از فقیه واجب است چراکه در غیر اینصورت، این تقسیمبندی و دستور به تفقه و انذار بیهوده خواهد بود.
ب) بعد از پذیرفتن مبدأ هستی و ارسال انبیاء و اینکه بندگان خدا بیهدف آفریده نشدهاند، عقل اقرار میکند که اطاعت از خدا ضروری و نافرمانی او موجب خروج از بندگی است و کیفیت اطاعت احکام الهی مبتنی برعلم به احکام است و این علم یا از طریق شنیدن سخن معصوم (علیهالسلام) و یا به اجتهاد و یا با تقلید حاصل میشود، راه اول برای مردم زمان غیبت ممکن نیست و راه دوم برای عموم مردم میسر نیست، پس عقل حکم میکند که باید تقلید کرد و به مجتهد رجوع نمود. علاوه برآن، آیات و روایات نیز بر این تقلید تأکید دارند، لذا تقلید از فقیه جامعالشرایط برای فرد غیر فقیه به ضرورت عقل و نقل[1] واجب است.
احمد بصری ادعا دارد که هیچکدام از فقهای قدیم قائل به تقلید نبوده و مسئله تقلید برای علمای متأخر است.[2] و این سخن، کاملا اشتباه است؛ چون در طول تاریخ که نگاهی میاندازیم از زمان حضور معصوم تا حال فقهای بسیاری بودند که مردم به آنها رجوع میکردند. حسنبنمحبوب، محمدبنابینصربزنطی، حسین بنسعید، فضلبنشاذان، یونسبنعبدالرحمن. و از اصحاب کتب فتاوی: علیبنبابویه؛ ابوعلیبنجنید، حسنبنابیعقیلعمانی، شیخ مفید، سید مرتضی علم الهدی، و شیخ طوسی (رحمةاللهعلیهم).
همین فقها سخنانی در تایید تقلید دارند؛ شیخ طوسی (رحمةاللهعلیه) میفرماید: «والذی نذهب الیه: أنّه یجوز للعامیّ الذی لا یقدر علی البحث و التفتیش.[3] و مذهب ما بدین قرار است که: آن فرد عامی که توان پژوهش و بررسی دقیق را ندارد، رواست که از عالم تقلید کند.» همچنین سید مرتضی (رحمةاللهعلیه) میفرماید: «والذی یدل علی حسن تقلید العامی للمفتی أنه لا خلاف بین الأمة قدیما و حدیثا فی وجود رجوع العامی الی المفتی.[4] و از جمله دلایل درستی تقلید عامی از مفتی این است که در امت شیعه چه قدیم و چه جدید هیچ اختلافی مبنی بر "وجوب رجوع عامی به مفتی" وجود نداشته است.» پس مسئله تقلید مورد تایید همه علماء در هر زمانی بوده است و این حیله احمد بصری جز خدشهدار کردن علما برای پهن کردن دام خود چیز دیگری نیست.
پینوشت:
[1]. احتجاج طبرسی، احمدبن علی، طبرسی، نشر مرتضی، 1403 ق، ج2، ص 457.
[2]. همگام با بنده صالح، احمدالحسن، انتشارات انصار، بیتا، بیجا، 1، ص57.
[3]. العده فی اصول الفقه، شیخ طوسی، نشر تیزهوش، قم، ج2، ص 730.
[4]. الذریعة، سید مرتضی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ج 2، ص 796.
افزودن نظر جدید