خوشحالی دراویش از قطعنامه نقض حقوق بشر بر علیه ایران
.
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - حقوق بشر بحثی محوری در تمام نظامهای دینی فلسفی فرهنگی است و علت محوریت آن تمرکز بر بشر، وظایف، مسئولیتها، نوع تعامل و حقوق انسان به خصوص در متن رفتار اجتماع است. از این زاویه حقوق بشر از قدیمیترین مباحث تاریخ زندگی بشر است علاوه بر این، ابعاد حقوق بشر از زاویهی حقوقی، حاکمیتی، امنیتی و سیاسی نیز حائز اهمیت است.
ابعاد حاکمیتی، پدیدهی حقوق بشر را به امری سیاسی-امنیتی تبدیل کرده است. روند سیاسی، حاکمیتی و بین المللی حقوق بشر با تحولات آخر قرن نوزدهم و بیستم در اروپا به خصوص در قالب مشکلات مربوط به حقوق اقلیتها در درون امپراتوریهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم و تجاوز به حقوق انسانها در جنگ جهانی اول و دوم شدت یافت. حقوق بشر در منشور سازمان ملل و نظام ملل متحد بعد از جنگ جهانی دوم جایگاه خاصی یافت؛ اما این جایگاه به صورت سمبولیک مورد استفاده بوده و در واقع کشورهای مدعی حقوق بشر، خود بزرگترین ناقضان آن هستند!
مسئلهی حقوق بشر طی چهار دهه بعد از انقلاب اسلامی پیوسته در روابط بینالمللی جمهوری اسلامی مطرح بوده و در روابط بین غرب و ایران مسئلهی سیاسی و عنصری پایدار و چالش برانگیز بوده است. در این میان قطعنامههای گوناگون علیه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی مطرح و تصویب شده که غالباً بهعنوان رفتاری خصمانه و سیاسی از طرف ایران مورد انتقاد قرار گرفته است.
نخستین قطعنامهی کمیسیون حقوق بشر در خصوص وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۰ تصویب شد و پس از آن همه ساله تا سال ۱۳۷۹ که آخرین سال فعالیت کمیسیون حقوق بشر بود قطعنامهای در این خصوص به تصویب رسید و قطعنامهای که مورخ ۳ فروردین ۱۴۰۰ به تصویب رسیده آخرین قطعنامه در این خصوص است.
قطعنامههای صادره از سوی کمیسیون حقوق بشر و مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران بیشتر به مسائلی نظیر تبعیض نسبت به اقلیتهای مذهبی، اقلیتهای قومی، اقلیتهای زبانی، تبعیض نسبت به زنان و دختران در قانون و در عمل، آزادیهای اساسی از جمله آزادی مطبوعات، آزادی بیان، عقیده، تفکر و اجتماع، بسته شدن روزنامهها و سایتهای اینترنتی، بالا بودن میزان اعدامها، شکنجه و تنبیهات غیرانسانی، تعیین مجازات مرگ، انحلال اجباری احزاب سیاسی، خشونت مستمر نسبت به فعالان حقوق بشر سازمانهای غیردولتی، مخالفان سیاسی و مذهبی، اصلاح طلبان سیاسی، روزنامهنگاران، نمایندگان مجلس و... اشاره داشت.
نکتهای که هیچ انسان آزادهای نمیتواند از آن چشم بپوشد اینست که، مدعیان غربی که جمهوری اسلامی را به نقض این موارد متهم میکنند، خود مجرم اصلی اجرای این مسائل هستند. محکوم و زندانی کردن سیاسیون و روزنامهنگارانی که در خصوص هولوکاست صحبت میکنند، قتل سیاهپوستان، دانشآموزان و حتی افرادی که دارای سندروم هستند، تجاوز بیشمار به دختران و زنان در ادارات دولتی، شرکتهای خصوصی و مراکز عمومی اروپا و آمریکا، اعدام مخالفان و زندانیان با مواد مسموم، آمپول هوا، شوک برقی و ترس و وحشت زیاد، حمله همهی همه جانبه بر علیه برخی کشورهای مسلمان و غیر مسلمان و استفاده از سلاحهای ممنوعهی میکروبی، شیمیایی و حتی هستهای، تحریم ملتها و مردم بیگناهی که به دارو و غذا و مسائل بهداشتی نیازمندند و... از جمله جنایات سفاکان غربی است. این چنین دولتهایی ایران را ناقض حقوق بشر میدانند! در حالیکه بیشترین آزادی را مطبوعات و فضای مجازی در ایران دارند! و بهترین امنیت را اقلیتهای مذهبی و رنگینپوستان در ایران اسلامی تجربه کردهاند.
دراویش بدون تفتیش عقیده در این کشور زندگی میکنند و در خانقاه خود به برگزاری مراسمات خود میپردازند. همچنین فرقهی اهلحق، اهالی مذاهب اهل سنت، اهالی ادیان آسمانی و... و تنها دراویش فرقهی گنابادیه هستند که با نمک به حرامی بر علیه انقلاب به جاسوسی برای دشمن پرداخته و بارها معابر عمومی را در شهرهای مختلف به آشوب کشیدهاند. دراویش گنابادیه در حالی ازین قطعنامه ذوق مرگ شدهاند که بخشی از تحریمهای غرب بر علیه ایران به دلیل شکایات غیر قانونی و غیر انسانی ایشان بر علیه نظام اسلامی است.
افزودن نظر جدید