توسل از نگاه علمای حنفی و اختلافشان با وهابیت
یکی از اعتقادات مهم وهابیون که باعث اختلاف آنان با دیگر مسلمانان شده است این است که آنان سفر برای زیارت قبور را بدعت و حرام میدانند؛ آنان سفر برای زیارت قبر شریف پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را نهی کرده و میگویند باید به قصد رفتن به مسجدالنبی، به مدینه سفر کنید، نه زیارت قبر پیامبر گرامی؛ آنان به تبع ابنتیمیه، زیارت قبر مطهر پیامبر را مشروع نمیدانند و با عقیده تمام مسلمانان مخالفند.[1]
در مورد توسل، در فقه ابوحنیفه و بین عالمان حنفی مذهب، دو قول مطرح است که هیچکدام از اقوال، زیارت قبر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را حرام نمیدانند.
گروهی از علمای حنفی، توسل به حق انبیاء و اولیاء را مكروه میدانند، ازجمله ابوحنیفه که توسل به حق را مكروه میدانست؛ همچنین در کتب علمای دیگر حنفی که معتقد به کراهت توسل به حق انبیاء هستند، اینگونه بیان شده است:
كاسانی حنفی (587 قمری) میگوید: مكروه است که شخص در دعایش بگوید: «أسألك بحق أنبیائك ورسلك وبحق فلان.»[2]
مرغینانی (م 593 قمری) مینویسد: مكروه است که شخص در دعایش بگوید: «بحق فلان أو بحق أنبیائك ورسلك.»[3]
زیلعی حنفی (م 743 قمری) میگوید: برای فرد، مكروه است در دعایش بگوید: «حق فلان، وكذا بحق أنبیائك، وأولیائك أو بحق رسلك أو بحق البیت أو المشعر الحرام.»[4]
محمد بن فرامرز (ملا خسرو) (م 885 قمری) میگوید: مكروه است در هنگام دعا گفته شود: «بِحَقِّ فُلَانٍ» یا «بحق أنبیائك أو أولیائك أو رسلك أو بحق البیت أو المشعر الحرام.»[5]
گروهی از علمای هند به ریاست نظام الدین بلخی (م 1036 قمری) میگویند: بر فرد مكروه است که در دعایش بگوید: «حق فلان، وكذا بحق أنبیائك، وأولیائك أو بحق رسلك أو بحق البیت أو المشعر الحرام.»[6]
و گروهی از علمای حنفی، توسل به حق یا جاه را جایز میشمرند و یا در عباراتشان اینگونه متوسل شدهاند:
ابو منصور ماتریدی (م 333 قمری) در تفسیر خود، توسل یهود به حق پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را قبل از بعثت بیان میكند و میگوید: «آنها میگفتند: اللهم انصرنا بحق نبیك الذی تبعثه...»[7]
سمرقندی حنفی (م 373 قمری) نیز توسل یهودیان بهحق پیامبر را بیان میكند؛[8] وی در جای دیگر از توسل حضرت آدم (علیه السلام) به حق پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) سخن میگوید.[9]
كلاباذی حنفی (م 380 قمری) میگوید: «از خداوند كمك میخواهم و بر او توكل میكنم و بر پیامبر درود میفرستم و به او توسل میجویم.»[10]
سكاكی خوارزمی (م 626 قمری) میگوید: «خداوند را بهخاطر كمالش شكر کرده، از او مسئلت دارم كه به حق محمد و آل محمد، در باقی آن توفیق عطا كند.»[11]
عبدالقادر بنابیالوفاء (م 775 قمری) میگوید: «أسأل الله العظیم بجاه رسول الله (صلى الله علیه وسلم).»[12]
بدرالدین عینى حنفی (م 855 قمری) میگوید: «از خداوند میخواهیم كه با توسل به پیامبر و خاندانش و صحابه كرام بر پایان رساندن كتاب كمك كند.»[13]
زبیدی حنفی (م 893 قمری) میگوید: «از خداوند تعالی خواستار نفع رساندن به آن است، ... به قدر و منزلت محمد (صلی الله علیه و آله و صحبه اجمعین).»[14]
طاشکبریزاده (م 968 قمری) میگوید: «خداوندا! بر او رحمتت را بفرست و رحمتت را بر والدم بفرست، کما اینکه در حالیکه کوچک بودم، مرا تربیت کردند و بین من و آن دو رحمتی پایدار قرار ده به حرمت پیامبرت محمد.»[15]
حاجی خلیفه حنفی (م 1067 قمری) میگوید: «(خداوند) به حرمت امین وحی، بدنهای ما را از آتش برافروخته، محافظت كند.»[16]
شرنبلالی حنفی (م 1069 قمری) میگوید: «اللهم أنی أتوسل إلیك بحبیبك المصطفى.»[17] وی در جای دیگر میگوید: «از فضل خداوند، بخشش و سلامت میخواهم، به عزت و شرف سید ما محمد (صلیاللهعلیهوآله).»[18]
همچنین طحطاوی حنفی (م 1231 قمری) در فصلی با عنوان «زیارة النبی» آورده است: «گفتند اگر حج، واجب باشد، حج بر زیارت مقدم میدارد، ولی اگر حج واجب نیست، مخیر است بر اینکه ابتدا حج بهجا آورد یا زیارت قبر پیامبر را؛ در صورت رفتن به زیارت مستحب است که نیتش این باشد که تنها به زیارت قبر برود، نه به نیت قبر و مسجدالنبی.»[19]
وی در قسمت دیگری از کتابش آورده است: «(به پیامبر و دو دوستش «ابوبکر و عمر» توسل شود)، برخی از عارفین گفتهاند که ادب در توسل آن است که ابتدا به دو دوست پیامبر، (ابوبکر و عمر)، به درگاه پیامبر متوسل شود و سپس به پیامبر به درگاه خداوند متوسل شود.»[20]
پینوشت:
[1]. «مشروعیت توسل و استحباب زیارت قبر صالحان»
[2]. بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، کاسانی حنفی، ج5، ص126.
[3]. بدایة المبتدی، مرغینانی، ج1، ص224.
[4]. تبیین الحقائق شرح كنز الدقائق، زیلعی، ج6، ص31.
[5]. درر الحكام شرح غرر الأحكام، ملاخسرو، ج1، ص321.
[6]. الفتاوى الهندیة فی مذهب الإمام الأعظم أبی حنیفة النعمان، شیخ نظام و گروهی از علمای هند، ج5، ص318.
[7]. تفسیر الماتریدی (تأویلات أهل السنة)، ماتریدی، ج1، ص509. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. بحر العلوم، سمرقندی، ج1، ص98. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[9]. بحر العلوم، سمرقندی، ج1، ص112. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[10]. التعرف لمذهب أهل التصوف، کلاباذی، ص5. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[11]. مفتاح العلوم، سکاکی، ص72. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[12]. الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة، عبدالقادر قرشی، ج2، ص543. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[13]. عمدة القاری، عینی، ج1، ص 33. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[14]. التجرید الصریح لأحادیث الجامع الصحیح، زبیدی، ص4. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[15]. الشقائق النعمانیة فی علماء الدولة العثمانیة، طاشكبری زاده، ص233. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[16]. كشف الظنون، حاجی خلیفه، ص2056. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[17]. مراقی الفلاح شرح متن نور الإیضاح، شرنبلالی، ص208. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[18]. مراقی الفلاح شرح متن نور الإیضاح، شرنبلالی، ص202 و ص 272. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[19]. شرح الطحطاوی علی مراقی الفلاح، طحطاوی، ص745. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[20]. شرح الطحطاوی علی مراقی الفلاح، طحطاوی، ص551. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید