واکنش بهائیت به سیلی ایران به آمریکا !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تشکیلات بهائیت که حتی برای دفاع از حقوق حیوانات و همجنسبازان بیانیه میدهد، پس از شهادت سردار سرافراز اسلام و ایران سلیمانی، سکوت را برگزید و عناصر آن به جای همراهی و همدلی با آحاد مردم ایران و مظلومان منطقه، همسو با قدرتهای سلطهگر به ابراز شادی و توهین به این سردار سرافراز پرداختند.
اما پس از سیلی ایران به آمریکا و موشکباران دو پایگاه ارتش تروریست این کشور، تشکیلات بهائی با القای ترس از وقوع جنگ، انتقام را منفورترین واژه و منطق ضعیفان برشمرد![1]
آری؛ در فرقهای که منطق خود را در دستبوسی و تقدیر از ظالمین و متجاوزین میداند: «... اگر ستمکاری دست تطاول بگشاید و مانند گرگ تیزچَنگ هجوم نماید، اَحبای الهی مانند اَغنام (گوسفند) تسلیم شوند. لهذا مقاومت ننمایند بلکه تیغ و شمشیر را به شَهد و شیر مقابله نمایند. زخم به جِگرگاه خورند، دست قاتل را ببوسند».[2]
دفاع از وطن را تعصب کور معرفی میکند: «تعصّب جنسی تعصّب دینی تعصّب وطنی، تعصّب سیاسی هادم بنیان انسانی است»[3] و اصل وطن را فرای توهم نمیداند: «هر قطعه محصوره را كه نام وطن مینهيم و به اوهام (توهمهای) خويش مادر میناميم».[4]
باید هم دفاع از کشور، خون، غیرت، عزت و اقتدار ایران را حماقت برشمارد!
اما همین سران قلدر بهائی، بر خلاف عملکرد خود در به راه انداختن سه جنگ داخلی در کشور و سرکوب مخالفین خود و دستور به بایکوت دگراندیشان؛ برای مواجههی مظلومان با ظالمان حامی خود، تفکر ظلمپذیری را ترویج کردهاند؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «اگر نفسی به نفسی ظلمی کند ستمی کند تعدّی کند و آن شخص مقابله بالمثل نماید این انتقام است و این مذموم است... بلکه باید بالعکس مقابله کند، «عفو» کند، بلکه اگر ممکن شود اعانتی (: کمکی) به متعدّی (: قاتل) نماید. این نوع سزاوار انسان است به جهت اینکه از برای او از انتقام چه ثمری حاصل. هر دو عمل یکی است. اگر مذموم است هر دو مذموم است».[5]
پینوشت:
[1]. به نقل یکی از کانالهای تلگرامی تبلیغی تشکیلات بهائیت.
[2]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 124.
[3]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی نشر آثار امری، بیتا، ج 2، ص147.
[4]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 105.
[5]. عباس افندی، مفاوضات، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1920 م، ص 187.
افزودن نظر جدید