علل گرایش به معنویتهای نوظهور
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- چه عواملی باعث میشود که برخی از مردم به جریانهای مدعی معنویت گرایش پیدا کرده و به جای گرایش به عرفان اصیل اسلامی مرید اینگونه فرقههای نوپدید شوند؟
علل گرایش مردم به شبه معنویتهای نوپدید، در بکارگیری ابزارها و شیوههای خاص تبلیغی خلاصه نمیگردد، بلکه عوامل گوناگونی در آن دخیل میباشد، که بطور خلاصه به چند نمونه مهم اشاره میشود:
الف) عوامل فردی
1-غفلت: غفلت در لغت به معنای «پوشیده و مخفی بودن» است.[1] با توجّه به این معنای لغوی، غفلت به سهو و لغزشی اطلاق شده است که انسان را به خاطر کمی مراقبت و هشیاری فرا میگیرد.[2] به عبارتی دیگر؛ غفلت، غایب شدن چیزی از خاطر انسان و عدم توجّه به آن است و گاهی در مورد بیتوجهی و روگردانی از چیزی نیز استعمال شده است.[3]
قرآن کریم میفرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْأنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَلَهُمْ اذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها اوُلئِكَ كالأَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اوُلئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ؛[اعراف/179] گروه كثیری از جنّ و انس را (گویا) برای جهنم آفریدیم؛ (زیرا) اینان قلب دارند، ولی (حقایق را) نمیفهمند؛ و چشم دارند، ولی نمیبینند (كه سرانجام نافرمانی خدا چیست) و گوش دارند ولی نمیشنوند؛ (و خود را به كری میزنند) اینان همچون چهارپایان بلكه گمراهترند؛ آنها غافلند.»
با توجه به آیه فوق؛ عدم درک حقایق و معارف الهی و گام نهادن در وادی گمراهی، سرنوشت کسانی است که از یاد خدا غافل شده و از مسیر هدایت خارج شدهاند. براین اساس، توجه به شبه معنویتها و دوری از معنویت ناب الهی، نتیجه غفلت از یاد خداوند متعال میباشد.
2- حس کنجکاوی: حس کنجکاوی یا رفتارهای کاوشگرانه، یکی از غرائز موجود در انسان است که میل و عطش آگاهی را نسبت به امور پیچیده و دست نایافتنی تحریک میکند. انسانها ممکن است جهت آموختن مسائل غیر ضروری و به ظاهر مهم، بخشی از عمر خود را صرف نموده و بدون تأمل در عواقب احتمالی مسئله، تا پایان مسیر پیشروی نمایند.
3- عنادهای شخصی: رفتارهای سوگیرانه افراد، نسبت به مسائل مذهبی و سیاسی حاکم در جامعه، میتواند در قالبهای گوناگونی ظهور و بروز یافته و خود نمایی کند. حرکت در مسیر خلاف جهت جامعه، گرایش به شبه معنویتها و ترویج باورها و اعتقادات غیر معمول در جامعه، نشر فرهنگ غیر مرسوم در جامعه، پیروی از جریانها و گروهکهای غیر رسمی در جامعه، از جمله شیوه های بکار بسته شده، جهت اعلام اعتراض و عناد در جوامع مذهبی میباشد.
4- میل به متفاوت بودن: غریزه خودنمایی و فخر فروشی، یکی از خصوصیات طبیعی انسان به شمار می رود. برخی افراد، به سبب بیبهره ماندن از ابزارها و روش صحیح ارضای این غریزه، به روشها و رفتارها و بینشهای نادرستی روی میآورند تا بتوانند از این طریق به خواستههای خود پاسخ بگویند.
ب) عوامل فرهنگی و اجتماعی
بخشی از علل گرایش به شبه معنویتهای نوپدید، ریشه فرهنگی و اجتماعی دارد. برخی از این دلایل عبارتند از:
1. تشنگی روح انسان نسبت به معنویت، در عصر مدرنیته.
با پشت سر گذاشتن دوران معنویتگریزی و تجربهگرایی در عصر مدرنیته و با ورود به دوران موهوم گرایی و خردگریزی در عصر پُست مدرن، روح تشنه انسانها به سمت کسب معنویت فراخوانده شده و به هر چیزی که طعم معنویت داشته است گرویده است.
2. نیاز انسان به رهنمودهای کاربردی.
یکی از مهمترین دلایل رشد سریع و ویروسی شبه معنویتها، ارائه راهکارهای زندگی به صورت مصداقی و کاربردی، با طبقهبندی و بستهبندی زیبا و مطلوب برای سلایق مختلف بشری می باشد. بدیهی است که عدم دستیابی به آموزههای معنوی الهی، به صورت کاربردی و قابل فهم، زمینه را برای ورود آموزههای غلط و غیرالهی فراهم می نماید که اغلب به صورت کاربردی و طبقهبندی شده و در سطح فهم عموم مردم ارائه گردیدهاند.
نادیده گرفتن این نگاه در تبلیغ دین، عرصه را برای عرضه مُدلهای جدید شبه معنوی در جوامع انسانی معاصر باز کرده و مطالب غیر صحیح را جایگزین تعالیم اسلامی نموده است.
3. سازگاری شبه معنویتها با غرایز انسانی.
فطرت و غريزه دو امر تكوينى و غير اكتسابى هستند؛ با اين تفاوت كـه فـطـرت از غـريـزه، آگاهتر بوده و ويژه انسان میباشد، اما غريزه در محدوده امور مادى و حـيـوانـى جـانـداران قـرار دارد و نـاظـر بـه جـنـبـههـايـى اسـت كـه كمال انسان به آن مربوط نمیشود. به عبارتی دیگر؛ فطرت به ساختار روح و نیازهای معنوی انسان تعلق داشته و غريزه به ساختار نفس و نیازهای مادی مربوط است.[4]
آموزههای شبه معنوی نوپدید، که با راحت طلبی، منفعت طلبی، کسب قدرت و ثروت، انجام کارهای خارقالعاده، دریافت آرامش در پرتو بیاعتنایی، لذت خواهی، رسیدن به خواهشهای جنسی، کسب موفقیتهای رؤیا محور و دهها سودای دیگر، که با غریزه انسانی منطبق هستند، در گسترش شبه معنویتها، نقش قابل توجهی دارند. زیرا انسانی که از هدف آفرینش اطلاع کافی نداشته و به حقایق هستی باور نداشته باشد، خود را در قبال خواهشهای نفسانی و مطالبات غریزی وانهاده و روز به روز از مسائل فطری دور خواهد گردید.
4. برداشت اشتباه از مذهب ودین.
یکی از اموری که میتواند انسان را به سمت شبه معنویتهای نوپدید سوق دهد، برداشت اشتباه از کارکرد مذهب و دین میباشد. این پدیده در کسانی که مذهب خود را بنا به دلایلی از قبیل نا کارآمدی مذهب در پاسخ به نیازهای فردی ترک میکنند و یا با نگرش ناصحیح نسبت به مذهب، انتظارات نامعقولی از آن دارند و یا به دنبال حقیقت و مذهب برتری هستند، یا برای کسب تجربههای معنوی و دهها دلیل دیگر به دنبال سایر معنویتها میروند؛ بسیار واضح و روشن میباشد. این گونه افراد به علت بدبینی به دین و آیین رسمی خودشان، سوژههای مناسبی برای گروهها و فرقهها محسوب میشوند.
5. تبليغات حرفهای.
شبه معنويتها با استفاده از رسانههای جمعی، در صدد گسترش باورها و اعتقادات شبه معنوی خود میباشند که توانستهاند مطالب غیر الهی خود را به عنوان معنویت برتر، برای مردم جهان معرفی نمایند. شیوههای تبلیغی و ترویجی این گروهها بقدری دقیق و طبق برنامه است که در مدت زمانی بسیار کوتاه، دیدگاههای خود را به عمق زندگی انسانها وارد کرده و به مطامع خویش میرسند.
پینوشت
[1]. لسان العرب، ابن منظور، ج11، ص 498-499.
[2]. المفردات فی الفاظ القرآن، اصفهانی، راغب، ص609.
[3]. التحقیق فی کلمات القرآن، مصطفوی، حسن، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج3، ص317.
[4]. فطرت، مرتضی مطهرى، انتشارات صدرا، ص 20 - 30.
افزودن نظر جدید