بلوچستان ایران دنباله رو بلوچستان پاکستان!
خلاصه مقاله
بلوچستان در بین سه کشور تقسیم شده است. بخشی در ایران با محوریت زاهدان، بخشی در پاکستان با محوریت کویته و بخشی در افغانستان با محوریت قندهار است. بلوچ پاکستان تفکر افراطی دارد و ارتش خلق بلوچ با دولت مرکزی درگیر است. بلوچستان افغانستان تفکر طالبان را گسترش داده است و بلوچستان ایران به جای اینکه بتواند بر آنها تأثیر بگذارد ولی بیشتر تأثیر پذیرفته است.
متن مقاله
بلوچستان در بین سه کشور تقسیم شده است. بخشی جزو خاک ایران است، بخش دیگر در خاک پاکستان قرار دارد و بخش سوم در کشور افغانستان است. بنابراین امروزه بلوچستان دارای سه مرکز فرهنگی است. کویته در پاکستان، زاهدان در ایران و قندهار در افغانستان. این سه منطقه از نظر جغرافیایی اگر چه در سه کشور مختلف واقع شدهاند، ولی از نظر فرهنگی و قومیتی، شباهتهای زیادی به هم دارند و افکار هر بخش در دیگری تأثیر دارد. امروزه تفکر ناسیونالیسم چپ بلوچ از کویته سرچشمه میگیرد. دانشگاه کویته در این زمینه فعال است. بازتاب بیرونی این تفکر، ارتش خلق بلوچ است که با دولت پاکستان درگیری مسلحانه دارد. این گروه استقلال طلب هستند. تفکر دیگری که از قندهار سرچشمه میگیرد، تفکر طالبانی است. تفکری که در مدارس دینی مکتب دیوبندی مناطق قبیلهای قندهار و مناطق مختلفی به وجود آمد. اما تفکر سوم که مرکزش زاهدان است، با توجه به اینکه از نظر اقتصادی وضعیت بلوچستان ایران نسبت به بلوچستان پاکستان و افغانستان بسیار بهتر است و قاعدتاً باید بلوچستان زاهدان یک ایدئولوژی جذب محوری میداشت تا هم بتواند با تفکر ناسیونالیزم چپ مقابله کند و هم با تفکر طالبانی که با کل حاکمیت ایران در تقابل است، مقابله کند. ولی چنین تفکری در زاهدان به وجود نیامد، بلکه زاهدان از نظر فکری بیشتر تحت تأثیر بلوچستان خارج از کشور است.[1]
اکنون سوال این است که چرا بلوچستان ایران، تأثیر مثبتی بر بلوچستان پاکستان و افغانستان نداشته است و به جای اینکه بلوچستان ایران بتواند بر بلوچستان افغانستان و پاکستان تأثیر گذارد، بیشتر تأثیر پذیرفته است؟ در پاسخ از این سؤال، علل مختلفی متصور است. برخی براین باورند که نگاه امنیتی به استان سیستان و بلوچستان باعث شده است که بلوچستان ایران استقلال خود را پیدا نکند. دکتر پیرمحمد ملازهی معتقد است مهمترین علتی که بلوچستان ایران نقش خود را ایفا نکرده است را باید در نگاه امنیتی به این منطقه جستجو کرد. او می گوید چون به قضیه سیستان و بلوچستان از زاویه امنیت نگاه شده است، به دیگر عواملی که بتواند بر منطقه نقش ایفا کند، توجه نشده است. دکتر پیرمحمد ملازهی معتقد است با وجود امکاناتی که بلوچستان ایران در اختیار دارد، قطعاً باید تأثیرات زیادی بر بلوچستان پاکستان و افغانستان میگذاشت. او میگوید در همین وضعیت فعلی، امکاناتی که فقط دانشگاه سیستان و بلوچستان دارد به مراتب بیشتر از کل اعتبارات دولت محلی کویته و بلوچستان پاکستان است، اما تأثیرگذاری آن در این حد و اندازه نیست. نه تنها تأثیرگذاری نیست، بلکه به نوعی تأثیر منفی هم به وجود آمده است، زیرا زمینهساز تولید نفرت قومی و مذهبی است. این در حالی است که پاکستان نگاه مثبتی به ایران دارد. زیرا وقتی بلوچستان پاکستان خود را با بلوچستان ایران مقایسه میکند، امکاناتی چون آب، جاده، برق، تلفن و... را مشاهده میکند که در بلوچستان ایران وجود دارد، ولی بلوچستان پاکستان با محرومیت بسیار شدید روبروست، تا جایی که امکانات بلوچستان ایران و پاکستان به لحاظ اقتصادی و مادی اصلاً قابل قیاس نیست. با این وجود بلوچستان ایران نخواسته است که بلوچستان پاکستان و افغانستان را جذب کند.[2]
شاید علت اینکه بلوچستان ایران نتوانسته است بر بلوچستان پاکستان و افغانستان تأثیر گذارد را بتوان در این یافت که سرچشمه مکتب دیوبندیه از پاکستان است و به همین جهت بلوچستان ایران، پیرو پاکستان است. بلوچستان ایران با اینکه از نظر حوزههای دینی بسیار پیشرفت داشته است و حوزه دارالعلوم در زاهدان طلاب زیادی را در خود جای داده است، ولی هنوز به این بلوغ فکری نرسیده است که بتواند بر بلوچستان پاکستان و افغانستان تأثیر بگذارد.
اکنون این نخبگان بلوچ هستند که باید به این سؤال پاسخ دهند که چرا نتوانستهاند بر بلوچ منطقه تأثیرگذار باشند و نسخهای جدید از بلوچ را به جامعه ایران و پاکستان و افغانستان ارائه دهند؟ واقعاً علت چیست؟ آیا نخبگان بلوچ در پاسخ از این سؤال جوابی دارند؟
نویسنده: مجتبی محیطی
پینوشت:
[1]. ملازهی، پیرمحمد، مقاله «جامعه و سیاست در بلوچستان امروز» مجله گفتگو، شماره57.
[2]. ملازهی، پیرمحمد، مقاله «جامعه و سیاست در بلوچستان امروز» مجله گفتگو، شماره57.
افزودن نظر جدید