حافظ هم آخوند بود

  • 1398/04/09 - 09:43
خواجه شمس الدین محمد شیرازی، ملقب به «حافظ» و «لسان الغیب» در قرن هشتم از شاعران نامدار مسلمان ایرانی است. اما نکته جالب درباره حافظ آنجاست که او یک روحانی دینی بود. او شاگرد یکی از علمای پرآوازه آن دوران، قوام‌الدین عبدالله شیرازی، بود و در محضر او قرآن و فقه و حدیث آموخت و اشعار فراوان در مدح پیغمبر و آل پیغمبر دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با یکی از باستانگرها گفتگو می‌کردم. می‌گفت «آخوندها در تاریخ ایران هیچ کار مثبتی انجام ندادند!» گفتم: این قدر از روی کینه و خشم قضاوت نکنید. بسیاری از کانال‌ها و پیج‌های مجازی تلاش می‌کنند نقاط سیاه و خاکستری را در بوق و کرنا کرده و نقاط مثبت و روشن را از شما مخفی کنند. تا به شما حس بدبختی القاء و این گونه شما را عصبانی کنند. در همین دفاع مقدس، حدود 3500 روحانی شهید داشتیم و طلبه‌ها در بسیاری از امور خیر، پیش‌قدم هستند. مثلاً در همین ماجرای سیل گلستان و پل‌دختر و... که بسیاری از طلاب و روحانیون، بی‌منت برای خدمت به مردم حرکت کردند. اما این تقدیر خداست که بیشتر طلبه‌ها و روحانیون، هم در مواقع حساس، در کارهای خیر پیشقدم باشند و هم زخم زبان و حرف ناحق بشنوند و البته چون این‌ها در راه خدا صبر می‌کنند قلب‌هایشان متبرّک است. اما بعد... این آخوندها بودند که سال‌ها در برابر استعمار، برای حفظ استقلال کشور مبارزه کردند. از میرزای شیرازی تا میرزا کوچک خان جنگلی همه آخوند بودند. این آخوندها بودند که سرمایه فقهی و حدیثی شیعه را حفظ کردند و نگذاشتند سیره اهل‌بیت در تاخت و تاز دشمنان و در جنگ‌ها، نابود شود. اکثر بزرگان تاریخ ایران در علم و ادب و فرهنگ، آخوند بودند. این روحانیون مسلمان بودند که علم و دانش را در ایران و جهان شکوفا کردند. مثلاً:

خواجه شمس الدین محمد شیرازی، ملقب به «حافظ» و «لسان الغیب» در قرن هشتم از شاعران نامدار مسلمان ایرانی است. از آنجا که او حافظ قرآن بود به «حافظ» و از آن جهت که از حقیقت قرآن سخن می‌گفت به «لسان الغیب» ملقب شد.[1] اما نکته جالب درباره حافظ آنجاست که او یک روحانی دینی بود. 
او شاگرد یکی از علمای پرآوازه آن دوران، قوام‌الدین عبدالله شیرازی، بود و در محضر او قرآن و فقه و حدیث آموخت. آنچنان که محمد گلندام گفته، حافظ سالهای طولانی از عمر خود ر ا صرف تفسیر قرآن، و مطالعه دروس دینی از قبیل «تحشیه کشاف» و «مفتاح» و مطالع و مصباح و... کرد.[2] حافظ، همچنین از میر سید شریف جرجانی (که از بزرگترین فقهای تاریخ ایران بود) و ایضاً از قاضی عضدالدین ایجی درس فقه و کلام آموخت.[3]
بسیاری از اشعار او، برگرفته از مضامین آیات قرآنی است. او از هر فرصتی بهره می‌جست که به دیگران بگوید تربیت شده مکتب قرآن است. برای نمونه می‌گوید: «عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ، قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت». و می‌گوید: «ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد، لطایف حکمی با کتاب قرآنی» و ایضاً: «حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار، تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور» و نیز: «زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد، دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند» و همچنین میگوید هر چه در زندگی دارم از قرآن دارم: «صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ، هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» و میگوید: «ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ، به قرآنی که اندر سینه داری»...

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به:
Bahaʾ-al-Din Khorramshahi and EIr, HAFEZ’S LIFE AND TIMES, ENCYCLOPÆDIA IRANICA, Originally Published: December 15, 2002, Last Updated: March 1, 2012, Vol. XI, Fasc. 5, pp. 465-469
[2]. بنگرید به: 
E. G. Browne, The Literature of Persia, a lecture delivered to the Persia Society on April 26, 1912, on five different verse-translations of Tork-e širāzi, pub. London, 1912. p. qaz.
[3]. بنگرید به: 
J. van Ess, “AL-ĪDJĪ,” EI2 III, p. 1022.
Annemarie Schimmel, “Ḥāfiẓ and His Contemporaries,” in Camb. Hist. Iran VI, pp. 929-930.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.