تثبیت الوهیت مسیح در سایهی ترس از امپراطور!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_الوهیت مسیح یکی از بنیادیترین اعتقادات مسیحیت است که سهم بسزایی در شکلگیری الهیات تثلیث را برعهده دارد، قطعا اگر الوهیت مسیح تصویب نمیشد، روح القدس (شخص سوم تثلیث) نیز خدا نمیشد و اصلا کار به آموزهای عقل ستیز به نام تثلیث نمیرسید، چرا که الوهیت مسیح مقدمهای شد برای پرداختن به الوهیت روحالقدس.
بدون شک مطالعهی تاریخ پنج قرن نخست مسیحیت، کمک شایانی برای درک موضوعات اساسی مسیحیت خواهد کرد، وقتی فضای طرح آموزهای خاص را در نظر بگیرم، خیلی راحت و دقیقتر میتوان در مورد آن موضوع قضاوت و اظهار نظر کرد.
سخن معروفی است بین منتقدین مسیحیت، که الحق هم درست است و آن اینکه بسیاری از الهیات مسیحی در وقایع تاریخی شکل گرفت نه بر اساس تعمق و آزادی صاحب نظران، از بارزترین مثالهایی که میتوان در این مجال ذکر کرد، الوهیت مسیح بود که در سال 325 در شورای نیقیه تصویب شد، مختصر شرح ماجرا، از این قرار است که دو تن از الهیدانان مسیحی به نام آتاناسیوس و آریوس در مورد الوهیت مسیح اختلاف نظر داشتند، یکی میگفت مسیح خداست(آتاناسیوس) دیگری میگفت مخلوق است و البته اولین موجودی که خدا خلق کرده (آریوس)، نتیجه اما با توجه به ترس مشخص شد؛ توضیح بیشتر اینکه کنستانتین که پادشاه روم بود، هرگز تمایل نداشت حوزهی امپراطوری خود را متشنج ببیند، اصلا به خاطر همین هم مسیحیت را آزاد گذاشت. این آزادی باعث هیاهوهای الهیاتی شد، اختلاف نظرهایی که ممکن بود پیروان هریک از دو نفر برای از بین بردن به اصطلاح بدعت طرف مقابل دست به شورش های مسلحانه بزنند، چیزی که کنستانتین عمیقا از آن پرهیز میکرد، چاره این بود که شورایی در سال 325 میلادی تشکیل داد و از طرفین دعوا نیز درخواست کرد تا مشکل خود را مطرح کرده و حاضرین در شورا با خیالی راحت، نظر درست را انتخاب کنند، شاید فکر کنید همین شد، اما در واقع نه نظر درست انتخاب شد و نه آزادانه عمل شد، در این شورا جناح آتاناسیوس یعنی عیسی خدایی پیروز شد اما با چاشنی ترس؛ دایره المعارف بریتانیکا چنین می نویسد: «کنستانتین خود سرپرستی شورا را به عهده گرفت. به طور فعالانه گفتگوها را هدایت کرد شخصاً ... اصل حساس اعتقادنامه ای را که توسط شورا به تصویب رسید و ارتباط مسیح با خدا را] این که او ذات پدر است] مشخص میکرد، پیشنهاد نمود ... همة اُسقفان - به استثنای دو نفر - از ترس امپراتور، اعتقادنامه را امضا کردند. بسیاری از آنان برخلاف میل خود این کار را کردند»![1] و این گونه بود که عیسی مسیح در مسیحیت خدا شد.
اینکه در جهان مسیحیت پذیرفته میشود اعتقادی آن هم به مهمی الوهیت مسیح، در فضای ترس تصویب و مورد قبول واقع شود جای بسی تعجب و شگفتزدگی است. جا دارد هر مسیحی محقق و حقیقت جو، خود کنکاشی در وقایع الهیاتی صدر مسیحیت داشته باشد تا شاهد بدعت پشت بدعت، در الهیات مسیحی خود باشد.
پینوشت:
[1] دایرة المعارف بریتانیکا 1971 م، ج 6، ص 386 ، مدخل کنستانتین.
افزودن نظر جدید