تضعیف عقلانیت، در آموزههای عرفان حلقه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمدعلی طاهری در بسیاری از سخنان و مطالب خود برای عقل و عقلانیت جایگاهی قائل نشده است. به عنوان مثال طاهری میگوید: «عقل پيوسته با كارهايی كه منافع ملموس ومادی نداشته باشد، مخالفت میكند و هر كجا كه انسان بخواهد كار دل را دنبال كند، مخالفت سرسختانه نشان میدهد. برای نمونه وقتی كه شخصی بخواهد تجربهای ماورائی و غير متعارف پيدا كند، عقل به شدت واكنش نشان داده و چنين دنيايی را منكر میشود.»[1] هنگام بحث راجع به همین موضوع در پیج اینستاگرام (عرفانهای نوظهور) با نام کاربری «ahoo3148»، وی گفت: «برای درست فهمیدن عرفان حلقه باید اول تمام گزارههای آنرا پذیرفت و بعد از آن است که حقیقت این عرفان برای شما معلوم میشود!»
از ایشان سوال کردم، آیا شما برای پذیرش یک عقیده و مطلب، شاخص و ملاکی در نظر میگیرید یا نه؟ جواب داد: «شاخص و ملاک در عرفان دل است! یعنی اگر دل و قلب تو پذیرفت، یعنی راه شما درست است!»
در پاسخ گفتم: «آیا این حرف مسیحیت نیست که هنگام سوال درباره چرایی گزارههای دینی، انسان را به ایمان آوردن و سپس فهمیدن و درک کردن دعوت میکنند؟! اساساً در تشخیصهای عرفانی عقل و تعقل چقدر نقش دارد و نقش عقل تا کدام مرحله از زندگی یک عارف ادامه دارد؟»
و سوال دیگر اینکه، «اگر عقل و عقلانیت در مرحلهای از کمال و سیر وسلوک کارایی ندارد، پس چرا اینقدر در قرآن به آن سفارش اکید شده است؟ به طوری که در قرآن کریم بیش از سیصد بار انسانها به استفاده و بهره جستن از عقل، دعوت شدهاند.»[1] بنابراین نقش و جایگاه عقل بیبدیل و غیر قابل انکار است. ولی ظاهر سخنان شما نشان از این دارد که عقل و عقلانیت در بین پیروان عرفان حلقه اعتبار به معنای واقعی ندارد.
در ادامه گفت: «ما بر اساس پلهی عشق تصمیم میگیریم و زمانی که شما وارد پلهی عشق شدید، دیگر نباید به اما و اگرهای عقل اعتنا کنید!»
در پاسخش این چنین گفتم،«اولاً: این استدلال شما هیچ دلیل عقلی و دینی ندارد، ثانیاً: با توجه به مبانی عرفان اسلامی هیچ وقت عقل و عشق از هم جدا نبوده و هرگز در هیچ مرحلهای همدیگر را انکار نمیکنند؛ بلکه در تمام مراحل عقل و عقلانیت پشتوانهی محکمی برای مسیر عرفانی میباشد. ثالثاً: از منظر آموزههای دینی، تعقل بهترین مسیر برای رسیدن به کمال بوده و تا آخرین مراحل سیر و سلوک یک عارف با او همراه و همگام میباشد.»
بنابراین باید گفت: «معنویتهای نوظهور نهتنها جایی برای عقل در حیات معنوی انسان در نظر نمیگیرند، بلکه اساساً درک صحیحی از قوۀ عاقلۀ انسان ندارند و از ابتدا با به میان آوردن این که «راه معنویّت راه دل است» صلاحیت را از عقل میگیرند و مانع حضور آن در تدبیر قوای روحی و معنوی انسان میشوند. و همچنین آنچه در جنبشهای جدید، عقل نامیده میشود، نه عقل منوّر و ملکوتی، بلکه همان عقل جزئینگر و معاشاندیش آدمی از نگاه غربیان است که گاهی «عقل ابزاری» هم به آن اطلاق میشود.»[2]
پینوشت:
[1] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج 3، ص 57، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1417ق.
[2]. حمزه شریفی دوست، کاوشی در معنویتهای نوظهور، انتشارات صهبای یقین، 1391، ص 31 و 80.
دیدگاهها
محسن
1398/03/04 - 17:13
لینک ثابت
درمورد عقل وعشق میخوام بگم که
محسن
1398/03/04 - 17:22
لینک ثابت
اما تا یه جاهایی عقل قدنمیده
افزودن نظر جدید