آیا وحی میتواند ما را مجبور کند که به گزاره‌های عقل ستیز هم ایمان داشته باشیم ؟

  • 1397/09/13 - 19:57
مدافعان مسیحیت از ایمانداران میخواهند صرفا ایمان بیاورند گر چه این ایمان با عقل منافات داشته باشد و معتقدند برای شناخت الهیات مسیحی، تنها باید از متون مقدس بهره برد؛ نه منطق.

برخی از مدافعان مسیحیت[1] از ایمانداران  میخواهند صرفا ایمان بیاورند گر چه این ایمان با عقل منافات داشته باشد و معتقدند برای شناخت الهیات مسیحی، تنها باید از متون مقدس بهره برد؛ نه منطق. [2] شبانان تبشیری چنین بیان می کنند که ما صرفا میبایست به مژده نجات بپردازیم و به منکران ومعاندانی که میخواهند با طرح اشکالاتی ایمان مسیحی را انکار کنند کاری نداشته باشیم هچنانکه انجیل میگوید: آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند.[3]  

در یک دسته بندی کلی ما سه دسته گزاره عقلی داریم

    گزاره های سازگار با عقل ( مانند 2+2=4)
    گزاره عقل گریز ( اموری که با عقل صرف و ابزار های در اختیار آن نه میتوانیم آن را رد و نه قبول کنیم مانند وجود موجودات زنده در کرات دیگر )
    گزاره عقل ستیز ( مانند اجتماع نقیضین) .

گزاره های دسته یک را باید پذیرفت مگر دلیلی کاملا منطقی بر خلافش وجود داشته باشد. به گزاره های دسته دوم هم میتوان ایمان آورد البته اگر مورد تائید وحی، قرار گرفته باشد.در عین حال قابل انکار نیز نمی تواند باشد چون عقل ما ابزاری برای رد آن ندارد اما  گزاره های دسته سوم یعنی گزاره های عقل ستیز را اگر دلیل قطعی منطقی بر عقل ستیز بودن آن داشته باشیم رد می شود و نمیتوان آنها را تصدیق کرد. در مسیحیت آموزه هایی وجود دارد که کاملا با عقل و خرد نا سازگار است مانند آموزه تثلیث[4] ، آموزه گناه نخستین[5] و یا تناقضات کتاب مقدس.[6] طرفداران تثلیث به پیروان خود می اموزند که  «آموزه تثليث، ظريف و پيچيده است و مسيحيان معمولى بايد آن را بدون اينكه بتوانند كاملا توضيح دهند، بپذيرند».[7]  ولی این الهی دان ها تبیین نمیکنند که اگر با عقل نمیتوان حقیقت را فهمید پس چه وسیله دیگری وجود دارد که بوسیله آن بتوانیم از میان  چندین گزاره مدعی حقیقت، دین حقیقی را تشخیص دهیم و به آن ایمان بیاوریم زیرا که ایمان به معنای پذیرش و تصدیق است ؟ چگونه میتوان به یک گزاره ضد عقل ایمان آورد درحالی  که میدانیم که کار پذیرش و تصدیق با عقل انجام میشود. [8]

در حقیقت الهی‌دان‌های مسیحی از پیروانشان میخواهند چیزی را بپذیرند که نمیتوانند بپذیرند زیرا این عقل است که باید مثلا اجتماع نقیضین را بپذیرد در حالی که اجتماع نقیضین برای عقل قابل پذیرش نیست. لذا دستور به پذیرش گزاره عقل ستیز  به عقل دو اشکال اساسی ایجاد میکند یکی اینکه محال است و دیگر اینکه اگر عقل حقیقت را بیان میکند و از طرفی خدا نیز حقیقت است ممکن نیست حقیقت با حقیقت در ستیز باشد و خدایی که عقل را افریده و انسان ها را به این خاطر بر دیگران شرافت بخشیده چرا از انسان ها میخواهد که به گزاره ای ضد عقل ایمان بیاورند. و اگر بنا است بدون تکیه بر منطق و عقل یک دین انتخاب کنیم چرا نباید بودیسم ، هندوئیسم ، و... را انتخاب کنیم؟

علاوه بر این موارد باید  جایگاه عقل را در کتاب مقدس  مسیحیان  نیز مورد بررسی قرار بگیرد. گرچه الهی دان های مسیحی تاکید زیادی بر تقدم ایمان بر عقل میکنند  ولی برخی از آموزه های کتاب مقدس بر عقل و توانایی آن برای رسیدن به حقیقت تاکید می کنند. و حکم عقل را به طور کلی رد نمی کند.

در امثال سلیمان باب 2: 11-12 آمده:"عقل و دانایی تو، از تو محافظت خواهد کرد و تو را از دست شریر و آنهایی که می خواهند با سخنان خود تورا فریب دهند نجات خواهد داد." سلیمان به فرزند خود توصیه می کند همانگونه که برای بدست آوردن پول تلاش می کند برای تحصیل حکمت نیز تلاش کند در این صورت است که معنای ترس از خداوند را خواهد فهمید و در شناخت خدا موفق خواهد شد زیرا که خداوند بخشنده حکمت است و عقل و دانایی هم  از جانب اوست.[9] حضرت داوود برای انجام حقیقی احکام الهی از خداوند متعال حکمت و دانش می خواهد.[10]

هوشع نبی بر شناخت خدا تاکید دارد و می گوید :"پس باید بکوشیم تا خداوند را بشناسیم..."[11] حضرت عیسی علیه السلام حیات جاودانی را در این می داند که افراد خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستاده اوست بشناسند.[12] و این به معنای شناخت دو اصل توحید و رسالت است.

همچنین در متی 22: 37می فرماید: "خداوند را با تمام دل و تمام جان و تمام عقل خود دوست بدار."

کتاب مقدس داشتن حکمت را از ویژگی های حضرت عیسی دانسته.[13] ایشان در کنار معجزات با استفاده  از ادله حکیمانه خود مردم را به حق دعوت می کرد و با مخالفان به بحث و گفتگو می پرداخت.[14] عیسی علیه السلام به حواریون خود قدرت بیان و حکمتی می دهد که در مواجه با مدعیان کسی نتواند آنها را تکذیب کند.[15]

 هرچند پولس از عقل گرایی گریزان است و به شدت از ایمان گرایی دفاع می کند[16] و اعتقاد دارد که خدا در حکمت خود مقرر کرده که جهانیان نتوانند با حکمت خودشان او را بشناسند بلکه با همین پیام پوچ و بی معنای پولس به  نجات برسند اما باز نمی تواند از اهمیت عقل و حکمت غافل شود. او در نامه به افسسیان 5: 15 می گوید: مثل اشخاص عاقل زندگی کنید. پولس در نامه اول خود به قرنتیان میگوید لکن در کلیسا می پسندم که پنج کلمه با عقل خود گویم تا دیگران را نیز تعلیم دهم از آنکه هزاران کلمه با زبان بگویم .  او در تبلیغ خود با استفاده از کتاب با یهودیان مباحثه کرده.[17] و در کنیسه ها درباره ملکوت خدا مباحثه کرده و از برهان استفاده می کند. [18] او در گفتگو با فلاسفه اپیکورن و رواقیین و دعوت آنها به عیسی و قیامت سعی می کند تا با استفاده از روش جدال به بحث با آنها می پردازد و از ادله عقلی و مقبولات آنها استفاده می کند او در ابتدای بحث خود بیان می کند که در شهر آنها گشته و معابد آنها را دیده است. او مذبحی را یافته که بر آن نام خدای ناشناخته بوده  است پولس از این راه وارد بحث شده و می گوید پس آنچه را شما به عنوان خدای ناشناخته می پرستید من به شما معرفی می کنم خدایی که جهان و آنچه در آن است آفرید چونکه مالک آسمان و زمین است در هیکلهای ساخته شده به دست های ساکن نمی باشد و از دست مردم خدمت کرده نمی شود که گویا محتاج چیزی باشد بلکه خود به همگان حیات و نفس و جمیع چیزها را می بخشد...[19] به این ترتیب می توان دریافت که عقل و احکام آن می تواند در درک و فهم اصول اعتقادی دین مسیحیت مورد استناد و استفاده قرار گیرد. از جمله آموزه تثلیث و فدا که از اصول اعتقادی مسیحیان هستند از این قاعده مستثنی نخواهند بود.

پی‌نوشت:

[1] منبع : مطالعات میدانی در میان مسیحیان تبشیری.
[2] Overstreet, Alfred T., Are Men Born Sinners?, Chapter 8
[3] متی 7: 6
[4] رک: کاشانی، محمد، تثلیث در قران و عهدین، انتشارات دلیل ما.
[5] رک: کاشانی، محمد، نجات شناسی مقایسه ای در اسلام و مسیحیت.
[6] رک: کاشانی ، محمد ، ناسازگاری های متنی عهدین
[7] . مير سيد احمد علوى عاملى، مصقل صفا در نقد كلام مسيحيت، ص 41 ـ 49.
[8] ایمان ، لقت نامه دهخدا
[9] امثال سلیمان2: 4-6
[10] مزامیر 119: 34
[11] کتاب هوشع 6: 3
[12] انجیل یوحنا17: 3
[13] لوقا 2: 40  و 52
[14] لوقا 20
[15] لوقا21: 15
[16] اول قرنتیان 1 : 17-28
[17] اعمال رسولان 17: 2 و 17
[18] اعمال رسولان 19: 8)
[19] اعمال رسولان 17: 16-31.

بازنشر