اغلب مسیحیان تبشیری  ادعا دارند بعد از ایمان به مسیح  آرامشی را  تجربه کرده اند که در هنگام مسلمان بودن علی رغم عبادات زیاد به آن دست نیافته اند و اینرا  به عنوان دلیلی بر حقانیت مسیحیت می دانند.  [1]

آرامش نمی تواند به تنهایی ملاک و نشانه ای  برای اثبات  حقانیت یک دین و آئین باشد زیرا:

باید در نظر داشت که  تجربه آرامش در سایر ادیان و فرقه ها نیز وجود دارد. که اغلب آنها بر اثر یک سری ورزش و یا تکنیک ها بدست می آید از جمله با یوگا[2] ، ورزش چیگونگ[3] [4] ، تصویر سازی و تجسم بخشی در ذهن[5]  مدیتیشن و مراقبه  ، تلقین ، هیپنوتیزم ، پرانایاما یا  ورزش تنفسی[6]  ، یوگانیدرا  یاخواب هشیارانه [7]  تنفس دیافراگمی[8] ، استفاده از افکار برای کنترل بدن با کمک دستگاه بیوفیدبک[9] [10] آرام سازی پیشرونده عضلانی یا منقبض و منبسط کردن عضلات[11]  ، خود هیپنوتیزمی[12]  طب سوزنی ،  ماساژ ،  و... بنابر این  هر شخصی اعم از هندو، بودایی، یهودی، مسیحی، مسلمان و حتی بی خدا هم با استفاده از این تکنیک ها میتواند به آرامش دست پیدا کند. با این مبنا باید کدام دین را برحق دانست؟ منشا اضطراب صرفا بی ایمانی و عدم تکیه به  یک پشتوانه الهی نیست بلکه دلائل دیگری نیز میتواند به بروز اضطراب در فرد کمک کنند از جمله عوامل محیطی، زیستی و روانی مانند وجود برخی از هورمونها در خون، پایین بودن قند خون، مشکلات خانوادگی، احساس جدایی، زلزله، بیماری، مرگ یکی از نزدیکان، نداشتن اطمینان به آینده ...[13] که این دلائل هر کجا ایجاد شود سلب آرامش میکند حتی برای برخی ایمانداران.

3)آرامش نمی تواند معیاری برای سنجش حقانیت دین باشد زیرا معیار ثابتی نیست. اول اینکه افراد مختلف  در تعریف آرامش نظرات متفاوتی دارند برخی همانند پیروان مکتب بودا در خود فرو رفتن و تفکر در نفس را، سبب آرامش می دانند و با انجام حرکات یوگا بدنبال رسیدن به آن هستند و برخی آنرا در رسیدن به خدا و از طریق عبادت و انجام تکالیف الهی می دانند حتی عده ای استفاده از لذت های مادی و انواع مخدر و مسکر را سبب آرامش می دانند.

دیگر آنکه  بسته به ویژه گی های هر فرد و محیط زندگی او درک و میزان هرکس از آرامش متفاوت است.  علاوه بر نوع اعتقاد و جهان بینی، حالت های روانی افراد، شخصیت، مراتب خود سازی و بزرگی روح و همچنین نگرش او نسبت به سختی ها و مشکلات در احساس آرامش تاثیر گذار است. شما می توانید در یک زمان دو فرد از یک خانواده  با یک دین و مذهب را ببینید که در برابر یک واقعه ناگوار به دو گونه متفاوت واکنش نشان می دهند و یا مقدار احساس آرامش و یا ترس آنها متفاوت است. ممکن است یکی با آرامش  و متانت با آن واقعه  مواجه شده و دیگری دچار اضطراب و ترس  شود و یا آرامش کمتری داشته باشد. لذا نمی توان با این معیار نسبی و متغیر، میزان حقانیت دین را مشخص کرد.

پس برای اثبات  حقانیت یک دین اتکا به  آثار روانی کافی نیست و ما نیازمند به بررسی اصول و مبانی عقلی و ادله اعتقادی و دستور العمل های عملی آن دین برای زندگی دنیوی و اخروی می باشیم.

4)اگر مسیحیت دین آرامش است چرا امروزه کشور های مسیحی نشین بالاترین سهم را در مصرف مواد آرام بخش دارند؟

بنابر آمار سازمان های جهانی بیشترین مصرف مواد مخدر و دارو های آرام بخش مربوط به کشور های مسیحی نشین است. به گزارش دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم ، در سال 2014 بیشترین میزان مصرف  مصرف بنگ و منشقات ان از قبیل حشیش و ماری جوانا در کشور های ایسلند ، امریکا و نیوزلند  و بیشترین میزان مصرف کوکائین در کشور های اسکاتلند و اسپانیا و امریکا و بیشترین میزان مصرف  اکستازی در کشور های  استرالیا، نیوزلند و اسکاتلند و بیشترین میزان مصرف مواد مخدر مانند تریاک و هروئین کشور های  افغانستان ، آمریکا و استرالیا در رده  بیشترین مصرف سایر مخدر ها را داشتند[14] طی بر آوردهای سال 2013  بیش از 16 میلیون نسخه  داروهای ضد افسردگی در امریکا تجویز شده است که 70 درصد مشتریان آن را زنها تشکیل میدهند  [15] .

دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل  آمار ذیل را در باره کشور هایی که بیشترین میزان مصرف مواد مخدر صنعتی ( آمفتامین‌ها ) در سنین ۱۵ تا ۶۴ را داشتند بین سالهای 2005 تا تا 2008 را  منتشر شده است[16]ده کشور اسرائیل، السالوادور، جزایر مارشال، استرالیا، نیوزلند، فیلیپین، جمهوری چک، جمهوری پلائو، ایالات متحده آمریکا و تایلند بیشترین میزان مصرف مواد مخدر صنعتی را به خود اختصاص داده اند.

اگر مبنای مسیحیان تبشیری درست باشد گستردگی مصرف مواد مخدر و داروهای آرام بخش و ضد افسردگی در کشور های مسیحی نشین باید دلیلی بر باطل بودن مسیحیت تلقی شود.

پی‌نوشت:

[1]. منبع پرسش  مطالعات میدان در میان مسیحیان تبشیری است.
[2]. - "Hatha Yoga". Encyclopædia Britannica. Retrieved 18 August 2014.
[3]. Qigong
[4]. Cohen, K. S. (1999). The Way of Qigong: The Art and Science of Chinese Energy Healing. Random House of Canada
[5]. Visualization
[6]. Pranayama
[7]. ANAND, B; CHHINA, G; SINGH, B (1 June 1961). "Some aspects of electroencephalographic studies in Yogis". Electroencephalography and Clinical Neurophysiology 13(3): 452–456. Retrieved 7 March 2011.
[8]. Deep breathing
[9]. Biofeedback
[10]. Durand, Vincent Mark; Barlow, David (2009). Abnormal psychology: an integrative approach. Belmont, CA: Wadsworth Cengage Learning. pp. 331
[11]. Progressive muscle relaxation
[12]. Autogenic training
[13]. قربانی، نیما، روان درمانگری پویشی فشرده و کوتاه مدت، مبادی و فنون. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها.  ص 52.
[14]. World Drug Report 2014 .http://www.unodc.org
[15]. White, Rebecca. "Waking up from sadness: Many find trouble getting off antidepressants".
[16]. World Drug Report 2011, UNODC, p. 222-226