احمدالحسن تقلید از فقیه را جایز نمیداند، آیا این حرف صحیح است؟
کوتاه نوشته:
از جمله شبهاتی که از سوی جریان انحرافی احمد الحسن بصری مطرح میگردد، عدم وجوب تقلید از فقهاست. آنها میگویند؛ همانطور که در آیه 78 سوره بقره تقلید عوام یهود از علمای یهود منع شده، تقلید از فقهای مسلمان نیز جایز نیست. اما باید گفت؛ این آیه در مقام مذمت عوام و بیسوادان یهود است که در اصول دینی خود از علماء و پیشوایان خود پیروی و تقلید میکردند. در ذیل این آیه روایتی مفصل از امام صادق (علیهالسلام) رسیده است که این مطلب را تایید میکند. حضرت در فرازی از این روایت میفرماید: «اما هر یک از فقهاء که خوددار و حافظ دین خود و مخالف هوای نفس و مطیع فرمان مولای خود باشد باید عوام از او تقلید کنند.» پس اولا: تقلید از فقیه جامع الشرایط جایز بوده و اگر فقیهی که از شرایط اخلاقی مذکور در روایت برخوردار نباشد، قابل تقلید نمیباشد. ثانیا طبق متن حدیث، در صورتی که شرایط تقلید برای هر کدام از عوام فراهم شد، بایستی آنرا پذیرفته و انجام دهند.
مطلب تفصیلی:
از جمله شبهاتی که از سوی جریان انحرافی احمدالحسن بصری مطرح میگردد، عدم وجوب تقلید از فقهاست. آنها میگویند طبق آیه؛ «وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ ٱلْكِتَٰبَ إِلَّآ أَمَانِىَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ.[بقره/78] و پارهای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمیدانند؛ و تنها به پندارهایشان دل بستهاند.». همانطور که تقلید عوام یهود از علمای یهود منع شده، تقلید از فقهای مسلمان نیز جایز نیست. حال آیا طبق این آیه قرآن، تقلید از فقهاء ممنوع است؟!
این آیه در مقام مذمت عوام و بیسوادان یهود است که در اصول دینی خود از علماء و پیشوایان خود پیروی و تقلید میکردند. در ذیل این آیه آمده است: «شخصی به امام صادق (علیهالسلام) عرض میکند که عوام و بی سوادان یهود راهی نداشتند جز اینکه از علماء خود هرچه میشنوند قبول کنند و پیروی نمایند. اگر تقصیری هست، متوجه علماء یهود است. چرا قرآن کریم عوام الناس بیچاره را که چیزی نمیدانستند و فقط از علماء خود پیروی میکردند را مذمت میکند؟ چه فرقی بین عوام یهود و بین عوام ما است؟ اگر تقلید پیروی عوام از علماء مذموم است پس عوام ما نیز که از علماء ما پیروی میکنند باید مورد ملامت و مذمت قرار گیرند. اگر آنها نمیبایست قبول علماء خود را بپذیرند اینها نیز نباید بپذیرند. حضرت فرمود: عوام و علماء ما و عوام و علماء یهود از یک جهت فرق دارند و از یک جهت مثل هماند. از آن جهت که مثل هم میباشند، خداوند عوام را نیز به آن نوع تقلید از علماء مذمت کرده و اما از آن جهت که فرق دارند نه. آن شخص عرض ای فرزند رسول الله توضیح بدهید. فرمود: عوام یهود علماء خود را در عمل دیده بودند که صریحا دروغ میگویند، از رشوه پرهیز ندارند، احکام و قضاءها را به خاطر رودربایستیها و رشوهها تغییر میدهند، میدانستند که درباره افراد و اشخاص عصبیت به خرج میدهند، حب و بغض شخصی را دخالت میدهند و حق یکی را به دیگری میدهند. آنگاه فرمود: به حکم الهامات فطری عمومی که خداوند در سرشت هرکس تکوینی قرار داده میدانستند که هرکس که چنین اعمالی داشته باشد نباید قول او را پیروی کرد، نباید قول خدا و پیغمبران خدا را با زبان او قبول کرد و به همین منوال است حال عوام ما، اینها نیز اگر در فقهاء خود، اعمال خلاف، تعصب شدید، تزاحم بر سر دنیا، طرفداری از طرفداران خود هرچند ناصالح باشند، کوبیدن مخالفین خود هرچند مستحق احسان و نیکی باشند، اگر این اعمال را در آنها حس کنند و باز هم چشم خود را ببندند و از آنها پیروی کنند عینا مانند همان عوام یهودند و مورد مذمت و ملامت هستند و فرمودند: «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه.[1] و اما هر یک از فقهاء که خوددار و حافظ دین خود و مخالف هوای نفس و مطیع فرمان مولای خود باشد باید عوام از او تقلید کنند.»
نکات این روایت عبارتند از:
اولا: تقلید از فقیه جامع الشرایط جایز بوده و اگر فقیهی که از شرایط اخلاقی مذکور در روایت برخوردار نباشد، قابل تقلید نمیباشد.
ثانیا: لام در «فللعوام أن یقلدوه» برای تکلیف است همانند لام در «وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلْبَيْتِ مَنِ ٱسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًۭا [آل عمران/97] و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند.» که در صورت جمع شدن شرایط، حق ثابتی از جانب مردم برای خداوند ایجاد میگردد. لذا در صورتی که شرایط تقلید و شرایط حج برای هر کدام از عوام فراهم شد، بایستی آنرا پذیرفته و انجام دهند.[2]
پینوشت:
[1]. احتجاج طبرسی، طبرسی، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بیروت، ج2، ص 457.
[2]. تقلید از فقیه، علی محمدی هوشیار، مقاله pdf، ص 20.
افزودن نظر جدید