جایگاه امام رضا(ع) از طبقه هشتم تابعین در نزد اهل سنت
خلاصه مقاله
ابن صباغ مالکی دربارهی امام رضا (علیهالسلام) مینویسد: لقب او ولیّ و وفیّ است، از ایشان چیزی پرسیده نشد جز آنکه آن را میدانست و من از زمانی که او را درک کردهام تا عصر او داناتر ندیدهام. مأمون عباسی برای امتحان دربارهی هر چیزی از او میپرسید و او پاسخ شفا بخش میداد؛ واقدی میگوید: او مورد وثوق و اطمینان بوده و در حالیکه بیست ساله بود، در مسجد پیامبر فتوا میداد، او از طبقه هشتم تابعین مدینه است؛ سبط بن جوزی نوشته است که مقدسی در کتاب «انساب القریشیین» نسخهای را آورده که علی بن موسی الرضا آن را از پدرش و او از اجدادش تا به پیامبر روایت کرده، که اگر آن نسخه را بر دیوانهای بزنند درمان میشود. ذهبی مینویسد: او سید بنیهاشم در زمان خود و اجلّ و گرامیترین آنان بود. مأمون خلیفه عباسی او را بزرگ میداشت و در برابر او خاضع بود و دربارهی او غلو میکرد تا آنجا که او را ولیّ عهد خود قرار داد، و ابن حجر هیثمی مینویسد: وقتی در نیشابور حدیث سلسله الذهب را بیان فرمودند نویسندگان این حدیث شریف را در حدود بیست هزار نفر برشمردند.
متن مقاله
حضرت امام علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان و جانشین پدر بزرگوار خود یعنی امام کاظم(علیه السلام) و وارث حقیقی امامت در بین مردم بوده است. او دارای ایمانی رشد یافته و کامل، و جایگاهی بس رفیع در میان دوست و دشمن و منزلتی بس عظیم در میان دانشمندان اسلامی در زمان خود بوده است. دوستداران او فراوان و یاوران و اصحاب او بسیار، چرا که حامل علوم اجداد طاهرینش بوده است، خصوصأ پیامبر اکرم اسلام و از این جهت به او علاقمند بودند. فلذا بزرگان اهل سنت در کتب خود به فضل و بزرگی او و اصل و نسبش اشاره کردهاند از جمله:
ابن صباغ مالکی به نقل از سبط بن جوزی دربارهی او مینویسد: او ابوالحسن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(علیهم السلام) از فرزندان رسول خداست. لقب او ولیّ و وفیّ است و نام مادر او خیزران میباشد. برخی دیگر او را ام البنین میخوانند و نام او -اروی- و براساس قولی دیگر -شقراء نویبه- است.[1]
واقدی میگوید او حدیث را از پدر بزرگوارش و عموهای خود شنیده است. مورد وثوق و اطمینان بوده و در حالی که بیست ساله بود در مسجد پیامبر فتوا میداد، او از طبقه هشتم تابعین مدینه است.[2]
در کتاب تذکره الخواص نوشته شده است که مقدسی در کتاب -انساب القریشیین- نسخهای را آورده که علی بن موسی الرضا آن را از پدرش و او از اجدادش تا به پیامبر روایت کرده که اگر آن نسخه را بر دیوانهای بزنند درمان میشود.[3]
ذهبی در کتابش مینویسد: که علی بن موسی الرضا، سید بنی هاشم در زمان خود و اجلّ و گرامیترین آنان بود. مأمون خلیفه عباسی او را بزرگ میداشت و در برابر او خاضع بود و دربارهی او غلو میکرد تا آنجا که او را ولیّ عهد خود قرار داد.[4]
ابن حجر هیثمی در صواعق المحرقه مینویسد: وقتی او را به نیشابور بردند و از او درخواست حدیثی کردند او حدیث -سلسله الذهب- را برای مردم آن دیار بیان فرمودند که نویسندگان و قلم به دستان این حدیث شریف در حدودد بیست هزار نفر برشمردند.[5]
ابن صباغ مالکی مینویسد که: ابراهیم بن عباس گفته است، من از عباس شنیدن که میگفت: از رضا چیزی پرسیده نشد جز آن که آن را میدانست و من از زمانی که او را درک کردهام تا عصر او داناتر ندیدهام. مأمون عباسی برای امتحان دربارهی هر چیزی از او میپرسید و او پاسخ شفا بخش میداد.[6]
در نتیجه با این همه فضل و کمال به این نکته رهنمون میشویم که خلفای حقیقی و جانشینان پیامبر اسلام باید این گونه باشند و همگان را مات و مبهوت علوم و فضل خود کنند تا امامت واقعی از غیر واقعی تشخیص داده شود.
پینوشت:
[1]. الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، المطبعه الحیدریه، نجف، ایران، ج2 ص969-970.
[2]. کتاب المغازی، واقدی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ص123.
[3]. تذکره الخواص، سبط بن جوزی، چاپ نشر تهران، ایران، ص351-352. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. تاریخ الاسلام، ذهبی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج14 ص270. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ص205. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، المطبعه الحیدریه، نجف، عراق، ج2 ص237. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید