ملیت سید جمال الدین اسدآبادی، ایرانی یا افغانی؟

  • 1397/03/08 - 14:53
در ملیت سید جمال الدین، شک و تردید است که ایرانی است یا افغانی؛ ولی دلایل متعددی بر ایرانی بودن وی موجود است.

خلاصه مقاله
یکی از شخصیت‌هایی که در صده اخیر تأثیرات زیادی بر جهان اسلام گذاشته است، سید جمال الدین اسدآبادی است. وی در راه اعتلای اسلام، تلاش‌های زیادی انجام داد؛ به همین جهت از این‌که ملیتش مشخص شود، دوری می‌کرد و نمی‌خواست ملیتش کشف شود. گاهی خود را ایرانی و گاهی افغانی می‌خواند؛ اما دلایل متعددی وجود دارد بر این‌که سید جمال ایرانی است.

متن مقاله
سید جمال الدین اسد آبادی یکی از شخصیت‌های بزرگ در زمینه نهضت بیداری اسلامی در صد ساله اخیر است. افکار و آثار او در جهان اسلام تحولی شگرف در میان ملت مسلمان ایجاد کرد. او بود که نهضت بیداری را در کشورهای اسلامی آغاز کرد و افکار و آثارش همه ممالک اسلامی را تحت تأثیر خود قرار داد.[1] شاید بتوان او را در حقیقت پدر رنسانس جدید در اسلام دانست.[2]
معمولاً در رابطه با شخصیت‌های بزرگ، همیشه این بحث وجود دارد که چه ملیتی دارند؛ زیرا هر ملتی دوست دارد که شخصیت‌های بزرگ از آن خودش باشد؛ به همین جهت است که در رابطه با بسیاری از شخصیت‌های بزرگ ایران زمین، این بحث وجود دارد که آیا ایرانی هستند یا غیر ایرانی! اما در مورد سید جمال الدین اسد آبادی قضیه مقداری متفاوت است؛ زیرا وی با این‌که از چهره‌های متأخر و معاصر محسوب می‌شود و قاعدتاً باید ملیتش مشخص باشد، اما این شک و شبهه وجود دارد که ایرانی است یا افغانی!
شاید بتوان گفت، علت تشکیک در ملیت سید جمال، خود سید باشد. زیرا خود سید جمال بر این شک و شبه‌ها افزود، زیرا وی به عللی که شاید مهم‌ترین علتش، ترس از سیاست حکومت‌های عثمانی و ایران باشد، هویت خود را مجهول گذاشت. هرگاه از او در رابطه با ملیتش می‌پرسیدند، چیزی می‌گفت و حقیقت را کتمان می‌کرد، حتی اسم و ملیت و لباس و هیئت ظاهری خود را تغییر می‌داد.  سید جمال خود را در کابل، «اسلامبولی»، در قاهره، «کنری» در اروپا، «افغانی»، و در هند، «مصری»، و در ایران، «همدانی»، معرفی می‌کرد. وی در کشورهای هندوستان و مصر، عمامه سفید و در ایران، عمامه سیاه سیدی و در استانبول، فینه و در روسیه، چپیه و عقال بر سر می‌گذاشت.[3]
حتی خود سید در پاسخ از سؤالی که چرا خود را افغانی می‌خوانی، پاسخ داده بود: چون کشور افغانستان در جایی کنسول ندارد، من خود را به افغان نسبت دادم، که از دست کنسول‌های ایران آسوده باشم و در هر شهری که می‌روم، گرفتار کنسول نباشم.[4]
اگر چه ملیت، برای این اشخاص مهم نیست و هدفشان اعتلای اسلام است، اما قرائن متعددی وجود دارد که ملیت و انتساب قطعی او به ایران را تأیید می‌کند. از جمله آن قراین می‌توان به گذرنامه ایرانی سید؛ امضای سید با عنوان السعد آبادی که یکی از مناطق همدان است؛ رفت و آمد سید به ایران و حشر و نشر او با ایرانیان مقیم داخل و خارج؛ فقدان هیچ نام و نشانی از اقوام و عشیره و استادان سید در افغانستان؛ اقدام دولت ایران برای اثبات تابعیت ایرانی او؛ و ...  از عواملی است که محققان ایرانی و غیر ایرانی به ایرانی بودن سید جمال تصریح کرده‌اند.[5]

نویسنده: مجتبی محیطی

پی‌نوشت:

[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، صدرا، تهران، 1385ش، ج24، ص30.
[2]. مقدمه مصطفی عبدالرزاق بر العروة الوثقی، ص14.
[3]. جبرئیلی، محمد صفر، سیری در تکفر کلامی معاصر، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1391ش، ص72-75
[4]. همان، ص78.
[5]. همان، ص79-80

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.