سلفیه و استدلال‌های عقلی

  • 1396/12/13 - 15:45
علم منطق به عنوان چارچوبی برای افکار بشریت سامان داده شده است که از آن به عنوان ابزار استفاده می‌شود. سلفیه از آن جا که با عقل‌گرایی خصومت دارند به دنبال این هستند که استدلال‌های منطقی را به چالش کشانده و در مقابل استدلال هایی دیگری مثل میزان و قیاس اولویت را جایگزین کنند که از عواقب آن هم‌چون تجسیم در خداوند بی‌خبرند.

مبلغان سلفیه با رد علم منطق به دنبال ساماندهی استدلال‌های عقلی مستند به کتاب و سنت هستند. اولین استدلالی که مورد ادعای سلف‌گراها می‌باشد، میزان قرآنی است. میزان قرآن همان شناخت شباهت‌ها و اختلاف‌هاست. عقل هرگاه دو چیز را شبیه هم می‌بیند، حکم آن دو را یکی می‌داند و زمانی که میان آن دو تفاوت دید، حکم را مختلف می‌یابد.[1]  بن‌عثیمین با همین قاعده و استدلال عقلی نظر متکلمین را در باب صفات خداوند به نقد می‌کشاند. او معتقد است که زمانی که صفت اراده برای خداوند ثابت شد نباید میان آن با مثل آن، یعنی صفت غضب فرق گذاشته شود و باید آن صفت را نیز برای خداوند ثابت کرد.[2]
این دیدگاه از سوی بن‌عثیمین نشان از اطلاع اندک وی دارد. چرا که متکلمین معتقدند صفاتی که نشان از عجز و ناتوانی در خداوند دارد و تنقیض او شمرده می‌شود، غیر قابل اثبات برای اوست. صفت اراده در خداوند هم‌تراز با شان اوست اما غضب از جایگاه والای خداوند به دور است[3]  و به همین علت باید آن را تاویل برد. کاربرد این استدلال عقلی که سلفیه مدعی استناد آن به کتاب و سنت هستند، در صفات خبری منجر به تجسیم در خداوند می‌شود.
استدلال دومی که از سوی سلف‌گراها بدل از استدلال‌های منطقی بیان شده است، قیاس اولویت است که مثال آن این است: «زمانی که گفته می شود به والدین خود، کلام تند نگویید، به طریق اولی نباید آن ها را کتک زد». این قیاس در راستای اثبات صفات کمال برای خداوند (یعنی علم در انسان ها به طریق اولی در خداوند نیز است) و جلوگیری از اشتراک در جنس میان خداوند و مخلوقات است.[4] چرا که بنا به ادعای سلفی‌ها قیاس منطقی به دنبال اثبات خداوند و مخلوقات در صفت علم و یکتا انگاری آن دو (اشتراک در جنس) در این صفت است.
اشکال  این کلام نیز گذشت. زمانی که صفت علم در قیاس منطقی برای خداوند ثابت می شود، متناسب با شان و جایگاه او شمرده می شود نه این که هم چون صفت علم در نزد انسان‌ها باشد.  

پی‌نوشت:
[1]. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الرد علی المنطقیین، بیروت، دار المعرفه، بی تا؛ ص 371.
[2]. بن عثیمین، محمد بن صالح، مجموع فتاوی و رسائل، تحقیق: فهد بن ابراهیم، دار الوطن – دار الثریا، 1413 ق؛ ج 4، ص 137.
[3]. آمدی، سیف، ابکار الافکار فی اصول الدین، تحقیق: احمد محمد، قاهره، دار الکتب، 1423 ق؛ ج 2، ص 27.
[4]. حلمی، مصطفی، منهج علماء الحدیث و السنه فی اصول الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1426 ق؛ ص 236.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.