مشکل در نهان ناپاکی
یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث عزاداری به شیعه وارد میکنند شبهه قرآن خواندن سر بریده امام حسین (علیه السّلام) بر فراز نیزه است که است مسئله برای آنان قابل هضم نمیباشد و غالبا با تمسخر و استهزاء آنان مواجه میگردد.
که در پاسخ میگوییم این مسئله از مسلمات تاریخ شیعه و سنّی میباشد چنان که ابن عساکر یکی از علمای بزرگ اهلسنت در تاریخ مدینة دمشق مینویسد: «منهال بن عمرو گوید: به خدا سوگند در دمشق بودم و سر بریده حسین بن علی (علیهما السّلام) را در حال حمل و شخصی را در کنار آن دیدم که سوره کهف را قرائت میکرد تا به این آیه رسید: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقيمِ کانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً [کهف/9] آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟!.» در این حال خداوند سر بریدهی بر فراز نیزه را با زبان فصیح به سخن در آورد که فرمود: تعجب انگیزتر از ماجرای اصحاب کهف کشتن من و گرداندن سربریدهی من در شهرهاست.»[1]
همچنین از علمای شیعه، بسیاری از آنها به این ماجرا اشاره کردهاند که جهت رعایت اختصار به یک مورد از آنها اشاره مینماییم. مرحوم شیخ مفید در کتاب «ارشاد» و بسیاری دیگر از علمای شیعه به نقل از همو آوردهاند: «زید بن ارقم گوید: آن روز من در حجرهی خود نشسته بودم که سر بریدهی امام حسین (علیه السّلام) که بر فراز نیزه بود را از روبرویم عبور دادند و شنیدم که آیهای از سوره کهف را قرائت میفرمود: «آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟!» به خدا سوگند به محض شنیدن این آیه از سر بریده، مو بر تنم راست شد و عرض کردم. به خدا سوگند سر بریدهی شما ای فرزند رسول خدا شگفتآورتر از واقعهی اصحاب کهف است.»[2]
آری، مشکل وهابیت در سلسلهی سند و بود و نبود نقلها و روایات نیست، بلکه مشکل در نهان ناپاکی است که نمیخواهد چشم به سوی حقیقت اعجاز آمیز صاحب سر، باز کند و پنبه از گوشهای خود بیرون کشند.
پینوشت:
[1]. «عن منهال بن عمرو قال أنا والله رأیت رأس الحسین بن علیّ حین حمل و أنا بدمشق و بین یدی الرّأس... .» تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، بیروت، ج 60، ص 370.
[2]. «عن زید بن أرقم أنّه قال مرّبه علیّ و هو علی رمح و أنا فی غرفة فلمّا حاذانی سمعته یقرأ... .» الإرشاد، شیخ مفید، دار المفید للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، ج 2، ص 117.
افزودن نظر جدید