خواب دیدن نکیر و منکر توسط برخی از پیشوایان اهل‌سنت

  • 1396/11/18 - 17:26
بعد از رحلت پیامبر افراد پست و خبیث به خاطر خوش خدمتی و تصاحب اموال دنیایی شروع به جعل احادیث و روایات ساختگی کردند. فضائلی بیان کردند که صحابه و تایعین و حتی پیشوایان دین از فرق و مذاهب اسلامی لیاقت آن را نداشتند. لذا در اواخر سده اول هجری به خاطر این که بزرگانشان از قافله اهل بیت پیامبر و حداقل از صحابه و برخی تابعین عقب نمانند مناقبی را ذکر کردند که حتی برای صحابه زمان پیامبر هم ذکر نشده بود. آنان با این کار تلاش کردند تا جایگاه رهبران و پیشوایان خود را در بین مردم بزرگ جلوه دهند و مردم را به طرف ایشان سوق دهند

....

اگر نگاهی تاریخی به رویدادهای بعد از رحلت پیامبر اکرم داشته باشیم، به دو گروه از مسلمانان-مهاجرین و انصار- می‌رسیم که در مقابل یکدیگر ایستادند و برای گرفتن جایگاه مهم خلافت، به اثبات لیاقت خویش و نقل فضائل و مناقب از خود پرداختند. گذشته از صحیح بودن یا نادرست بودن گفته‌های آن‌ها، آنچه مهم است این می‌باشد که برخی از ایشان چنان در فضائل و مناقب تعدی کردند که هر انسان عاقلی می‌فهمد که این منقبت و فضیلت دچار خدشه و اشکال و دروغ می‌باشد و دست جاعلان حدیث در کار است. این فضائل و مناقب در میان صحابه و تابعین همین طور نقل شد و ادامه پیدا کرد تا نوبت به پیشوایان مذاهب اهل سنت رسید. و در این میان دو مذهب حنبلی و مالکی هم از این فضائل جعلی برای بزرگان خود غافل نماندند و جایگاه رهبران مذهبی خود را تا اندازه‌ی پیامبر و بلکه بالاتر از آن بالا بردند.
از جمله این فضائل ساختگی و بزرگ جلوه دادن این پیشوایان در میان مردم عوام جامعه نقل این قضیه است به این که: ابن جوزی در کتاب –مناقب احمد- به نقل از عبدالله پسر احمد بن حنبل چنین می‌گوید که: پدرم را در عالم رویا دیده و از او سئوال کردم، خداوند با تو چه کرد؟ گفت مرا بخشید، گفتم آیا نکیر و منکر نزد تو آمدند؟ گفت: بله و به من گفتند، پروردگار تو کیست؟ گفتم سبحان الله، آیا از من شرم نمی‌کنید؟ گفتند ای اباعبدالله، ما را معذور بدار که این کار را از ما خواسته‌اند.[1] عجب جرأتی احمد بن حنبل نسبت به این دو فرشته الهی داشته و خود را بزرگتر از این دو فرشته دانسته است و به سئوال این دو اعتراض کرده. مگر او دارای چه مقامی بوده؟ عمر بن خطاب به نقل از خود علمای اهل سنت وقتی در قبر گذاشته شد و آن دو ملک بر او وارد شدند بدنش از شدت ترس به لرزه در آمد...[2] آن وقت احمد بن حنبل چگونه با حالت تحکّم و عتاب به نکیر و منکر اعتراض می‌کند و آن دو فرشته هم در جواب او آن طور جواب می‌گویند. والله العالم
و همچنین در مورد پیشوای مالکی‌ها –مالک بن انس- این طور منقبتی نقل شده است به این که: امام مالک هم با دو فرشته الهی –نکیر و منکر- داستانی دارد و شعرانی در کتاب –المیزان الذریه...- آن را بیان کرده است به این که: هنگامی که شیخ الاسلام ناصر الدین البانی از دنیا رفت، یکی از پاکان او را در عالم رویا دید، به او گفت: خدا با تو چه کرد؟ او گفت، وقتی دو فرشته برای سئوال کردن مرا در قبر نشاندند، امام مالک نزد آنها آمده و گفت: چگونه می‌توانید از مانند چنین شخصی درباره‌ی ایمانش به خدا و رسول سئوال کنید؟ از او دور شوید، پس آن دو فرشته از من دور شدند.[3] ظاهراً نکیر و منکر از اینکه از چه کسی یا کسانی باید سئوال و جواب کنند، آگاهی نداشته‌اند و بدون اذن خداوند سئوال و جواب می‌خواستند بکنند که مالک ایمان آن فرد را به آن دو فرشته یاد آور شد و آن دو را دور کرد. پناه بر خدا از این همه نقصان عقل بشر، خصوصاً درباره‌ی عالم قبر و برزخ.
فاعتبروا یا اولی الابصار

پی‌نوشت:

[1]. مناقب احمد، ابن جوزی، مکتبه الخانجی، قاهره، مصر، باب92 ص606.
[2]. مصباح الظلام، سیّد جردانی، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص132.
[3]. المیزان الذریه...، شعرانی، الدار الجودیه، قاهره، مصر، ج1 ص46.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.