عزاداری در فطرت ملّتها و امّتها
از شاخصههای فرقهی وهابیت به پیروی از سرکرده و سردمدار خود، «ابنتیمیه حرّانی» به کارگیری کلمات و عبارات تند، زشت و اهانتآمیز نسبت به اهلبیت (علیهم السّلام) و شیعیان است؛ چنان که گویا فرهنگ استدلال و احترام به نظر مخالف، جایی نزد او و پیروانش ندارد. ابنتیمیه و پیروانش در موضوع عزاداری سیدالشهداء (علیه السّلام) نیز تعبیرات زشت و زنندهای به کار بردهاند؛ چنان که او میگوید: «شیطان به سبب کشته شدن امام حسین (علیه السّلام) دو بدعت در میان مردم رواج داده؛ یکی بدعت محزون شدن، گریه کردن و نوحهسرایی برای امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا و دیگری بدعت شادی و خوشحالی که اهلسنت در این روز دارند.»[1]
که در پاسخ میگوییم: ابنتیمیه که عزاداری را بدعت میداند باید بداند که عزاداری از سنّتهای الهی است و در فطرت همهی انسانها با هر ملّیت و قومیتی به ودیعه گزارده شده و بیبهره بودن از آن از نشانههای شقاوت است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «چهار چیز از نشانههای شقاوت است: خشکی چشم، قساوت قلب، آرزوهای دور و دراز و حرص بر دنیا.»[2] بنابراین طبیعت انسانها چنین است که هنگام مواجهه با شادیها، شاد و خرسند و هنگام مواجه با غمها ناراحت و اندوهگین میگردند گرچه خاستگاه اصلی نوحهسرایی، عزاداری و مرثیهخوانی، فطرت و نهاد پاک انسانی است و برای اثبات آن، نیازی به دلیل و برهان نیست، ولی از باب نمونه اشاره به یک مورد ملموس از این حقیقت در میان اقوام دور و ملیتهای گوناگون درخور توجه است.
- در اساطیر یونان باستان آمده: «هنگامی که تیتوس از قتل پاترکلوس به دست هکتور شدیدا اندوهگین شد به نشانه عزا سیاهترین جامههایش را پوشید. رومانیها در ایام عزا از خانه بیرون نمیآمدند و از لذتها و تفریحات دوری جسته و سیاه میپوشیدند و گفته میشود این رسم را از مصریان فرا گرفته بودند. در عهد شیوخ، سیاه پوشی، رسمی شایع میان زن و مرد بود، ولی از آنجا که در دوران امپراتوری، پوشیدن لباسهای رنگین رسم شده بود، زنان (به عنوان پرهیز از پوشیدن لباسهای رنگین) جامه سپید بر تن میکردند. رنگ سیاه نزد رومانیاییها و یونانیها اشاره به خانه تاریک (گور) داشت که منزلگاه مردگان است.»[3]
پینوشت:
[1]. «و صار الشّیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للنّاس بدعتین بدعة الحزن و النّوح یوم عاشوراء... و کذلک بدعة السّرور و الفرح.» منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه حرّانی، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 4، ص 554.
[2]. «عن أنس، قال: رسول الله: أربعة من الشّقاء: جمود العین، وقساء القلب، و طول الأمل، و الحرص علی الدنیا.» مسند البزار، أحمد بن عمرو بن عبدالخالق البزّار، مؤسسة العلوم القرآن، بیروت، ج 13، ص 87.
[3]. قاموس علم لکلّ فنّ و مطلب، پطرس بستانی، دارالمعرفه، بیروت، ج 6، ص 710.
افزودن نظر جدید