شناخت بدعتگذاران واقعی
از شاخصههای فرقهی وهابیت به پیروی از سرکرده و سردمدار خود، «ابنتیمیه حرّانی» به کارگیری کلمات و عبارات تند، زشت و اهانتآمیز نسبت به اهلبیت (علیهم السّلام) و شیعیان است؛ چنان که گویا فرهنگ استدلال و احترام به نظر مخالف، جایی نزد او و پیروانش ندارد. ابنتیمیه و پیروانش در موضوع عزاداری سیدالشهداء (علیه السّلام) نیز تعبیرات زشت و زنندهای به کار بردهاند؛ چنان که او میگوید: «شیطان به سبب کشته شدن امام حسین (علیه السّلام) دو بدعت در میان مردم رواج داده؛ یکی بدعت محزون شدن، گریه کردن و نوحهسرایی برای امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا و دیگری بدعت شادی و خوشحالی که اهلسنت در این روز دارند.»[1]
که در پاسخ میگوییم: ابنتیمیه حرّانی که عزاداری شیعیان را بدعت و حماقت میخواند اگر معنای بدعت را نمیداند و یا نمیخواهد بداند، مشکل خود اوست؛ ولی اگر بناست بر اساس عداوت و کینه و یا فهم ناقص خود، عزاداری شیعیان که ریشه در آیات قرآن کریم، روایت اهلبیت (علیهم السّلام) و فطرت سلیم بشری دارد را بدعت و حماقت بپندارد، بهتر است برای شناخت بدعتگذاران واقعی در دین مبین اسلام به برخی از بدعتهای بزرگان خود، بنگرد و از نسبت دادن بدعت به شیعیان بپرهیزد. که در این مقاله به یک نمونه از بدعتهای بزرگان وی اشاره مینماییم.
- در فقه شیعه که برگرفته از آیات قرآن کریم و سنّت نبوی است اگر مردی زنش را تا دو مرتبه طلاق رجعی دهد (طلاقی که بتواند زمان عده، عقد رجوع کرد) و برای بار سوم نیز او را طلاق دهد، دیگر نمیتواند رجوع کند، بلکه باید کس دیگری با او ازدواج کند و آن دومی او را طلاق دهد تا شوهر اول بتواند بار دیگر پس از پایان عده با او ازدواج کند. سه طلاق مزبور باید جدا از هم باشد و نمیتوان زنی را در یک مجلس سه مرتبه طلاق داد که در آن صورت فقط یک طلاق به حساب میآید.
در کتاب موسوم به صحیح بخاری و دیگر کتابهای مورد قبول وهابیت روایت شده: «به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر دادند که مردی زنش را در یک مجلس سه طلاق کرد. حضرت با خشم برخاست و فرمود: آیا با کتاب خدا بازی میشود در حالی که هنوز من در میان شما هستم؟! یکی از صحابه برخاست و گفت: آیا او را بکشم؟.»[2]
یعنی قرآن کریم و صحیحترین کتاب مورد قبول وهابیت، سه طلاق کردن زن در یک مجلس را حرام دانسته، اما با این وجود ببینیم عمر بن خطّاب در این مورد چه بدعتی گذارده؛ مسلم نیشابوری در معتبرترین کتاب نزد اهلسنت و وهابیت میگوید: «در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابوبکر و دو سال از خلافت عمر سه طلاق در یک مجلس یک طلاق به حساب میآمد، ولی عمر بن خطاب چون دید مردم در این امر تعجیل دارند آن (سه طلاق در یک مجلس) را امضا کرد.»[3] و از آن پس بود که اگر مردی در یک مجلس همسرش سه بار طلاق دهد آن زن بر او حرام میگردد. خوانندگان عزیز توجه کنند که تنها ملاک و بهانه برای دست بردن در دین خدا عجلهی مردم است.
پینوشت:
[1]. «و صار الشّیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للنّاس بدعتین بدعة الحزن و النّوح یوم عاشوراء... و کذلک بدعة السّرور و الفرح.» منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه حرّانی، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 4، ص 554.
[2]. «أخبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عن رجل طلّق امرأته ثلاث تطلیقات جمیعا فقام غضبانا ثمّ قال أیلعب بکتاب الله و أنا بین أظهرکم حتّی قام رجل و قال یا رسول الله ألا أقتله.» سنن النسائی الکبری، أحمد بن شعیب النسائی، بیروت، ج 3، ص 349.
[3]. «عن إبن عبّاس قال کان الطّلاق علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و أبی بکر و سنتین من خلافه عمر طلاق الثّلاث واحدة فقال عمر بن خطاب إنّ النّاس قد استعجلوا... .» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 1099.
افزودن نظر جدید