حزنی با وجود نیش مارها و افعیها
ابنتیمیه حرّانی که در راستای پیروی از سیره بنیامیه، مبنی بر کاستن از جایگاه والای اهلبیت (علیهم السّلام) کوششی مستمر، امّا بیثمر دارد، به حزن حضرت زهرا (علیها السّلام) در فراق پدر بزرگوارش اعتراض و آن را مورد نکوهش قرار داده و گفته بر فرض هم بنا باشد، این حزن ممدوح باشد، به حزن ابوبکر در غار برای پیامبر نمیرسد.
او در راستای مهم جلوه دادن حزن ابوبکر در غار، مینویسد: «در غار سوراخی وجود داشت که در آن مارهایی زندگی میکردند، ابوبکر ترسید از این سوراخها چیزی خارج شود و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را اذیت کند، ابوبکر پای خود را بر در سوراخ گذاشت و مارها، پای ابوبکر را نیش میزدند، ولی ابوبکر فقط اشک میریخت و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میگفت: ای ابوبکر نترس که خداوند با ماست.»[1]
در جواب باید گفت: گذشته از غیر طبیعی بودن متن بالا، (وجود آن همه مار در غار) و اینکه تا آن مارها سمّی نباشند، نیش نمیزنند، با وجود آن همه نیش خوردن ابوبکر، او بدون اینکه آسیبی ببیند، فقط اشک میریخت؛ بنابراین حزن ابوبکر بهخاطر آسیب دیدن خودش بود، نه از نگرانی بر جان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، که تسلای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای این حزن و اشک ریختن او بود.
همچنین از روایاتی که در منابع اهلسنت است، به مطلب پی میبریم که حزن ابوبکر، ترس از جان خودش بوده، چنانکه در روایتی از کتاب بخاری میخوانیم: «سراقه بن مالک ما را دنبال کرد، گفتم: ای رسول خدا! به دنبال ما آمدند، فرمود: نترس که خداوند با ماست.»[2]
بنابراین حزن ابوبکر، یا از ترس جان خود بود و یا از مصائبی که برایش پیش آمد و با حزن حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در مورد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) متفاوت و غیر قابل قیاس است.
پینوشت:
[1]. «و کان فی الغار خرق فیه حیّات، فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ أَبُو بَكْرٍ أَلْقَمَهُ عَقِبَهُ، فَجَعَلْنَ يَلْسَعْنَهُ أَوْ يَضْرِبْنَهُ وَجَعَلَتْ دُمُوعُهُ تَتَحَادَرُ عَلَى خَدِّهِ مِنْ أَلَمِ مَا يَجِدُ وَرَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - يَقُولُ: (لَا تَحْزَنْ يَا أَبَا بَكْرٍ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا).» منهاج السنه، ابن تیمیه، ج4، ص159.
[2]. «واتّبعنا سراقة بن مالک فقلت أتینا یا رسول الله... .» صحیح بخاری، بخاری، دار الفکر، بیروت، ج 3، ص 1323.
افزودن نظر جدید