فعل قبیح از خداوند
مسلم نیشابوری در کتاب خود روایتی را از سهیل بنسعد بدین شکل آورده است: «سهیل بن سعد گوید: وقتی این آیه نازل شد: «هنگام سخر تا زمانی مجاز به خوردن و آشامیدن میباشید که خط سیاه از خط سفید تمیز داده شود» مردم به دو پایشان نخ سیاه و سفید میبستند (و در روایتی دیگر نخ سیاه و سفید بر میداشتند) و مشغول خوردن و آشامیدن میشدند تا آن که آن دو نخ از هم تمیز داده میشد(آن گاه دست از خوردن و آشامیدن میکشیدند) تا آن که خداوند کلمه «من الفجر» را بدان افزود. آن گاه مردم دانستند که مراد از آیه، شب و روز است (نه نخ سیاه و سفید) [1]
با دقت در این روایت به منافی بودن آن با صفات جلالیه خداوند پیمیبریم: از جمله مواردی که در مورد خداوند جزء اصول ثابت شده است «قبح تاخیر بیان در زمان نیاز» است به این معنی که بر ذات کبریایی خداوند از آنجا که او فیاض مطلق است و هر بیانی را درست بر سر جای خود بیان میدارد، قبیح است مطلبی را در زمان نیاز آن مطرح ننماید و به آینده موکول کند. از این رو میتوان به جعلی بودن این روایت پیبرد زیرا پیامبر خداوند هیچگاه چنین اموری را به خداوند نسبت نمیدهد.
نکته دیگر در مورد این روایت اینکه اگر ملاک دستورات خداوند، اعمال و رفتار بندگان باشد کتاب الهی (قرآن مجید) به چه سرنوشتی دچار خواهد شد؟!
پینوشت:
[1]. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج2، ص767
افزودن نظر جدید