حماقت حجّاج در هتک حرمت پیامبر و زائرانش
سیاست اصلی بنیامیه و در رأس آنان معاویه، محو و نابودی اسلام محمدی از جامعه اسلامی و دفن نام و آثار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. پس از معاویه در راستای همین سیاست، حجاج بن یوسف ثقفی سعی داشت نام و آثار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از بین ببرد از باب نمونه: حجاج بن یوسف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبر آن حضرت را مشتی چوب و استخوان پوسیده خوانده و با برتر دانستن عبدالملک بن مروان از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به زائرین قبر شریف آن حضرت دستور داد به جای زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قصر عبدالملک بن مروان را زیارت کنند.
در گزارشهای تاریخی چنین آمده است: روزی حجّاج بن یوسف در توبیخ زائرین قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به آنان گفت: ای زیانکاران! به زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رفته، چوبها و استخوانهای پوسیده را طوالف میکنید؟! چرا به طواف قصر امیرمؤمنان عبدالملک بن مروان نمیروید؟ آیا نمیدانید که خلیفه خدا ـ عبدالملک بن مروان ـ بهتر از رسول خداست؟.[1] بنا به گفته مبرد، فقهای اهلسنت حجاج را به خاطر سخنان و جسارتهای یاد شده به ساحت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، کافر دانستهاند.[2]
متاسفانه همین تفکر امویان در اسلام ستیزی و دشمنی با پیامبر (صلی الله علهی و آله و سلم)، در آثار و عملکرد ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب کاملا مشهود است. از باب نمونه ابن تیمیه حرانی حنبلی با تحریم زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و فتوی دادن به قتل کسانی که به قبور پیامبر و صالحان متوسل میشوند،[3] تفکرات بنیامیه را در قرن هفتم هجری رواج داد.
پینوشت:
[1]. «خطب الحجاج بالکوفة، فذکر الذین یزورون قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بالمدینة، فقال: تبّا لهم! إنّما یطوفون بأعواد و رمّة بالیة! هلا طافوا بقصر أمیرالمؤمنین عبدالملک؟ ألا یعلمون أنّ خلیفة المرء خیر من رسوله؟.» شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، دار إحیاء الکتب العربیة، ج 15، ص 242.
[2]. «و ممّا کفرت به الفقهاء الحجاج بن یوسف قوله و الناس یطوفون بقبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و منبره...: إنّما یطوفون بأعواد و رمة.» الکامل فی اللغة و الأدب، مبرد، دار الفکر العربی، قاهره، ج 1، ص 58.
[3]. «من یأتی إلی قبر نبیّ أو صالح و یسأله حاجته و یستنجده، مثل أن یسأله أن یزیل مرضه، أو مرض دوابه، أو یقضی دینه، أو ینتقم له من عدوه پ، أو یعافی نفسه و أهله و دوابه و نحو ذلک ممّا لا یقدر علیه إلّا الله عزّوجلّ، فهذا شرک صریح... .» زیارة القبور و الإستنجاد بالمقبور، ابنتیمیه، ابوالعباس تقی الدین احمد بن عبدالحلیم، ص 17 و 21.
افزودن نظر جدید