منزل خداوند
اعتقاد به عدم جسمانیت خداوند از جمله مواردی است که پیامبران الهی بعد از اینکه اصل وجود خداوند را برای بندگان و پیروان خود بیان کردند به آن پرداختند. شاید اثبات غیر مادی بودن خداوند برای انسانهای اولیه کاری بس مشکل بوده و انبیاء الهی برای اثبات این موضوع دچار رنجهای فراوان گشتند. انسانهایی که قدرت عقل را بهدرستی پینبرده و راه بهرهبرداری از آن را نمیدانستند. آنان فقط مشاهدات را معتقد میشدند و شاید با زوال آن مقداری به یقین نزدیک میشدند. بهعنوان مثال حضرت ابراهیم برای معرفی خدای سبحان شاید مجبور شد از این روش استفاده کند که در ابتدا خود را همکیش خورشید پرستان قرار دهد و با زوال آن به گروه ماه و ستارهپرستان درآید و با زوال این دو در واقع استدلال نماید که خداوندی که گاه باشد و گاه نباشد، شایسته پرستش نیست. پیامبر اولواالعزم الهی با این روش، مردم عصر جاهلیت را به وحدانیت خداوند ارشاد میکردند. اما امروزه اگر کسی قائل به پرستش خداوندگاری که دارای صفات جسمانی باشد، در واقع خود را مضحکه جهانیان ساخته است. امروزه با پیشرفت علوم در همه زمینهها و از جمله مباحث اعتقادی، مکان فرض کردن برای خداوند و اعتقاد به اینکه آن وجود مقدس در زاویهای از این کره و یا حتی در جایی دیگر نشسته باشد، دلالت بر جاهلیت معتقد به این نظریه است. بخاری که وهابیت سنگ روایات او را به سینه میزنند مواردی را در کتاب خود آورده که حیف از نام و کلمه «صحیح» است که بر آن گذاشته شود. وی روایتی را از ابوهریره آورده است که: «... از پروردگارم برای ورود به خانه او اجازه میگیرم، به من اجازه ورود داده، چون او را میبینم به سجده افتاده، سرانجام به من اجازه داده میشود که ..»[1]
امروزه که نقش براهین و استدلالات عقلی حرف اول را در جوامع میزند، چنین پندارهای باطلی از جانب وهابیت و نشر چنین روایات بیپایه و اساسی جز به رسوایی ایشان نمیانجامد و خداوند مهر جهالت را بر پیشانیشان حک نموده که آگاهان ببیننده آنند.
پینوشت:
[1]. بخاری، صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت1407، ج6، ص7002
افزودن نظر جدید