آیا می‌توان با استخاره حجت را شناخت؟

  • 1396/01/27 - 15:54

حجیت داشتن استخاره آن‌هم برای تعیین امام و ولی خدا، دور از عقل است. برای این‌که اولا؛ استخاره برای رفع تحیر برای بین دو امر است و تکلیف‌آور نیست. ثانیا: منسوب کردن استخاره به خداوند هیچ توجیح شرعی ندارد. ثالثا: هیچ دلیل عقلی و نقلی وجود ندارد که تشخیص وصی حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به استخاره با قرآن توصیه کرده باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی از احمد بصری سؤال می‌شود که دلیل بر حقانیت ادعاهای تو چیست؟ یکی از راه‌های نشان‌دادن حقانیت خود را استخاره می‌داند!
نقد و بررسی:
با یک بررسی کلی در مورد استخاره به سه نکته در روایات بر می‌خوریم.
1. نهایت چیزی که استخاره برای انسان به ارمغان می‌آورد، رفع تحیّر بین دو امر است که هیچ‌گاه تکلیف‌آور برای موضوع خاص نمی‌باشد. چنان‌چه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: «ای علی! متحیر نمی‌ماند کسی‌که استخاره کند و پشیمان نمی‌گردد کسی که مشورت کرده باشد.»[1] لذا کسی به قصد تعیین تکلیف مصداقی، نه به قصد رفع تحیر به قرآن مراجعه کند، مصداق تفأل به قرآن می‌باشد که مورد نهی معصومین (علیهم‌السلام) می‌باشد. زیرا تفأل به معنای تعیین حکم مصداق بوده و مورد نهی امام صادق (علیه‌السلام) قرار گرفته است. چنان‌چه  فرمودند: «به قرآن تفأل نزنید.»[2]
2. با توجه به روایات استخاره با قرآن، روشن می‌گردد که منسوب کردن نتیجه «استخاره با قرآن» به خداوند، هیچ توجیه شرعی نداشته و کاری که مستند به این نوع استخاره باشد، حجیت و قابلیت دفاع در محضر خداوند را دارا نیست. البته برای رهایی از شک و تردید، توصیه‌های فراوانی در روایات معتبر وارد شده است که در بعضی از روایات به نماز استخاره و ذکر و دعا، مخصوصا در مکان مقدسی مثل مسجد توصیه شده و در بعضی روایات دیگر، مثل صحیحه هارون بن خارجه، امام توصیه می‌کند که از خدا طلب خیر کند و سپس مشورت کند که خدا خیر را به زبان هرکس از خلق که بخواهد جاری می‌کند.
3. هیچ دلیل عقلی و نقلی وجود ندارد که تشخیص وصی حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به استخاره با قرآن توصیه کرده باشد. چنان‌چه شیخ طوسی (رحمةالله‌علیه) در پاسخ به ادله واقفیه نسبت به سست جلوه دادن دلیل پذیرش امامت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) توسط صفوان‌بن یحیی آورده است؛ «علی بن معاذ گفته است: به صفوان‌بن‌یحیی گفتم: به چه دلیلی یقین به [امامت] علی [بن موسی الرضا] پیدا کردی؟ گفت اقامه نماز کردم و بعد از خدا خواسته و استخاره کردم و [نتیجه این شد که به امامت او] قطع و یقین برایم حاصل شد.»[3] شیخ طوسی در توضیح این خبر می‌فرماید: این خبر صرفا سرزنش و پلید جلوه دادن شخصی است که در امور اعتقادی تقلید کرده است و حتی اگر خبر صحیح باشد این خبر حجتی برای دیگران نیست؛ همچنین شخصی که این خبر بر وی منتسب شده (صفوان بن یحیی) بحسب مقامات و زهد و دیانتی که دارد اجل و برتر از این‌چنین مطلبی است. بنابراین چطور برای او درست است که در مسأله علمی [آن هم اهم مسائل] به مخالفت بگوید که به خاطر استخاره به امامت ایشان معتقد شدم. مگر این‌که [بگوییم] صفوان معتقد بوده که شخص سؤال کننده در درجه‌ای از بلاهت و نادانی است که ابلهی‌اش موجب خروج او از دایره تکلیف شده [مثل مجنون] اگر چنین باشد، معارضه و بحث ساقط است. یعنی به خاطر بلاهت فرد سئوال کننده، از بیان ادله و براهین قطعی اعراض کرده و این پاسخ را به وی داده است.
بنابراین شیخ طوسی (رحمة‌الله‌علیه)؛ تمسک به استخاره در امر مهم امامت و حجت الهی را تقبیح کرده و دور از شأن صفوان بن یحیی می‌داند و بر این باور است که اگر هم کسی بخواهد دیگران را به انتخاب حجت الهی به وسیله استخاره دعوت کند، مخاطبین را نادان می‌داند.[4]

پی‌نوشت:

[1]. تحف العقول، ابن شعبه حرانی، قم، آل علی، ص 207.
[2]. کافی، شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامیة، 1407 ق، ج2، 629
[3]. غیبت طوسی، طوسی، محمد بن الحسن، دارالمعارف الاسلامیة، 1411 ق، ص 145.
[4]. درسنامه نقد و بررسی احمد الحسن البصری، علی محمدی هوشیار، نشر تولی، قم، ص 174.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.