گم شدن تورات و بررسی حجیت آن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مهمترین بخشهای کتاب مقدس کنونی، کتاب تورات آن است. مسیحیان و بهخصوص یهودیان حتی اگر کتابهای دیگر کتاب مقدس را منتسب به انسانها کرده و بگویند این کتاب را یک شخص نوشته است، در مورد تورات متفقاند که انشاء کنندهی آن یهوه (خدا) بوده و محتوا و متن همانگونه که هست از طرف خداوند به موسی القاء شده است. با همین دلیل تورات را متقن ترین بخش کتاب مقدس دانسته و ارزش بسیار زیادی برای آن قائلاند. مسلمانان نیز همانند یهودیان و مسیحیان معتقدند که خداوند کتابی به اسم تورات به حضرت موسی (علیهالسلام) اعطا کرده است اما در اینکه آیا کتاب تورات موجود، همان کتابی است که خداوند به موسی (علیهالسلام) داده است یا نه اختلاف وجود داشته بلکه با شواهدی از خود کتاب مقدس یکی بودن تورات واقعی با تورات کنونی قابل خدشه و رد خواهد بود.
ازجمله دلایلی که یکی بودن تورات واقعی با تورات کنونی را زیر سؤال میبرد این است که خود کتاب مقدس تصریح کرده است که تورات در زمان سلیمان نبی گمشده است. ماجرا ازاینقرار است که سلیمان نبی پس از اتمام ساخت بیتالمقدس، اراده میکنند تا تابوت عهد که تورات نیز در آن نگهداری میشده است، از صهیون به بیتالمقدس انتقال داده شود. کارها طبق خواستهی سلیمان نبی انجامشده اما هنگامیکه در بیتالمقدس، در تابوت عهد را باز میکنند تا محتویات آن را ببینند متوجه میشوند که تورات موجود در آن گمشده است: «در صندوق عهد چیزی جز دو لوح سنگی نبود. وقتی خداوند با قوم خود، پس از بیرون آمدنشان از مصر، در کوه حوریب عهد و پیمان بست، موسی آن دو لوح را در صندوق عهد گذاشت.»[1] آری در تابوت عهد جز دو لوح سنگی چیزی پیدا نمیشود؛ اما در مورد اینکه متون نقش بسته بر این دو لوح چه بوده است، باید گفت هر چه باشد مهم این است که تورات نبوده و دلیل ما بر تورات نبودن آن، این است که اولاً نوشتهی تورات بهقدری زیاد است که در دو لوح سنگی جا نمیتوانست بگیرد و در ثانی در بخشهای دیگر کتاب مقدس، از پیدا شدن کتاب تورات و عواقبی که در مدت نبود طولانی تورات در جامعه رخداده است، سخن گفتهشده است.
در بخشی دیگر از کتاب مقدس در مورد پیدا شدن تورات چنین آمده است که روزی حلقیا کاهن اعظم به نزد شافان منشی رفته و ادعا میکند تورات را پیداکرده و آن را جهت بررسی به آن منشی تحویل میدهد. شافان منشی پس از مدتی خبر پیدا شدن تورات را به پادشاه آن روز داده و بخشی از تورات را برای وی میخواند: «یک روز حلقیا، کاهن اعظم نزد شافان منشی دربار رفت و گفت: در خانه خداوند کتاب تورات را پیداکردهام. سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتی شافان گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه میداد در مورد کتابی نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیداکرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را برای پادشاه خواند.»[۲] دوم تواریخ نیز این ماجرا را با کمی اختلاف روایت کرده است: «هنگامیکه هدایا را از خانه خداوند بیرون میبردند، حلقیا، کاهن اعظم، کتاب تورات موسی را که شریعت خداوند در آن نوشتهشده بود پیدا کرد. حلقیا به شافان، منشی دربار گفت: در خانه خداوند کتاب تورات را پیداکردهام! و کتاب را به شافان داد. شافان با آن کتاب نزد پادشاه آمد و چنین گزارش داد: مأموران تو وظیفه خود را بهخوبی انجام میدهند. آنها صندوقهای هدایا را که در خانه خداوند بود گشودند و آنها را شمردند و به دست ناظران و کارگران سپردند. سپس درباره کتابی که حلقیا به او داده بود صحبت کرد و آن را برای پادشاه خواند.»[۳]
نکتهی قابلتوجه این است که بهقدری گمشدن تورات طولانی بوده که در اثر آن چند نسل از یهودیان منحرفشده و برخی هم به بتپرستی روی آورده و گناهانی انجام داده بودند که طبق گفتهی حلده نبیهی (پیامبر زن) زمان قبل بخشیده شدن نبود. چنانکه ماجرای این وقایع در دوم پادشاهان چنین آمده است: «وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتی لباس خود را پاره کرد و به حلقیا کاهن اعظم، شافان منشی، عسایا ملتزم پادشاه، اخیقام (پسر شافان) و عکبور (پسر میکایا) گفت: از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشتهشده است رفتار نکردهاند. پس حلقیا، اخیقام، عکبور، شافان و عسایا نزد زنی به نام حُلده رفتند که نبیه بود و در محله دوم اورشلیم زندگی میکرد. (شوهر او شلوم، پسر تقوه و نوه حرحس، خیاط دربار بود.) وقتی جریان امر را برای حلده تعریف کردند، حلده به ایشان گفت که نزد پادشاه بازگردند و این پیغام را از جانب خداوند، خدای اسرائیل به او بدهند. همانطور که در کتاب تورات فرمودهام و تو آن را خواندی، بر این شهر و مردمانش بلا خواهم فرستاد، زیرا مردم یهودا مرا ترک گفته، بتپرست شدهاند و با کارهایشان خشم مرا برانگیختهاند. پس آتش خشم من که بر اورشلیم افروختهشده، خاموش نخواهد شد.»[۴]
درنتیجه توراتی که خداوند به موسی (علیهالسلام) اعطا کرده بود، در برههای از زمان گمشده و این زمان بهقدری زیاد بوده که چندین نسل با توجه به واژهی اجداد، به انحراف کشیده شده و به بتپرستی و انجام گناهان نابخشودنی روی آورده بودند. پس از گذشت مدت زیادی شخصی که حتی پیامبر هم نبوده، در نزد شافان منشی ادعا میکند که کتاب تورات را پیداکرده و این خبر بهقدری در نزد شافان بیاهمیت و بیارزش بوده که وی همانگونه که در دوم پادشاهان ذکرش آمد، خبر پیدا شدن تورات را پس از گزارش کار کارگران به پادشاه میدهد. حال باید خود مسیحیان منصف به این سؤال پاسخ دهند که آیا چنین کتابی میتواند حجت باشد و مردم را به سعادت اخروی رهنمون شود؟
پینوشت:
[۱]. ترجمهی تفسیری کتاب مقدس، اول پادشاهان ۸: ۹.
[۲]. همان، دوم پادشاهان ۲۲: ۸_ ۱۰.
[۳]. همان، دوم تواریخ ۳۴: ۱۴_ ۱۸.
[۴]. همان، دوم پادشاهان ۲۲: ۱۱_ ۱۷.
افزودن نظر جدید