سکولاریزه کردن عرفان در قانون جذب
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ مروّجان قانون جذب این قانون را علاوه بر قانون مادی و دنیایی آنرا نوعی عرفان معرفی میکنند. دنیاگرایی و تحقیر آخرت در این نوع عرفان به طور آشکاری برجسته میشود، زیرا مأموریت زندگی و فلسفهی وجود انسان این نیست که زندگی ابدی خود را آباد کند، بلکه «زندگی یعنی ساختن بهشتی در این دنیا... مأموریت تو این است که بهشتی برای خود در این دنیا بسازی، بهشتی مستقل در متن این جهان و در راستای قانونمندیهای آن»[1]
آیا واضحتر از این میتوان معاد را بیارزش کرد، بلکه آنرا از نظام اندیشه و باور مردم حذف کرد. نتیجهی نهایی همت انسان، بهشتی است که در این دنیا میسازد. صد البته انسان نه فقط با فکر که با ایمان به خدا و تلاش و مهربانی و اخلاص میتواند بهشت را در این دنیا بسازد، اما بهشت این دنیا هر چه قدر هم زیبا و ارزشمند باشد، در برابر بهشت ابدی که خداوند برای دوستانش آماده کرده، مثل ریگ کوچکی در پهنهی بیکران کهکشانهاست. اینکه ما همواره از بهشت دنیایی بگوییم و از ثروت و رفاه سخن برانیم، بدون اینکه به اندازهی بزرگی آخرت در برابر دنیا شوق بهشت ابدی و پرهیزکاری و دل بریدن از دنیا برای رسیدن به آنرا بیان کنیم، دقیقا به تحریف آموزههای دینی دست زدهایم. با این کار نوعی تحریف معنوی که با تفسیر به رأی و به ابتذال کشیدن مفاهیم بلند دینی نظیر سلوک، بهشت، خدا، کمال، تهذیب، عرفان و سعادت صورت میگیرد.
پس از تحریف مفهوم عرفان و معنویت؛ تبدیل عبدِ صالح به انسان آزمند و دنیاطلب؛ تعریف انسان کامل به انسان برخوردار از لذتها و داراییهای دنیوی و جایگزینی خدا با نیروهای درونی و کائنات، نوبت به آن میرسد که اساسیترین محور معنویت و سلوک، یعنی رضای خدا و تقرب به او، با رضایت خودمحورانه جایگزین شود. «خوشبختی، احساس رضایت ماست از زندگی.»[2] بدون هیچ واقعیت خارجی همه چیز به احساس شخصی ما تأویل میرود. در حالیکه سعادت و خوشبختی حقیقی با زندگی واقعی برای خداوند و با وارستگی از دنیا و آرزوهای حقیرانهی آن به دست میآید.
روند تحریفات در افکار و گفتار مبلغان قانون جذب ادامه پیدا میکند، تا به طور طبیعی به تحریف مفهوم دعا میرسد. وقتی خدا فراموش شود و جز نامی از آن باقی نماند و همه نیروهای الاهی اعم از خلق، ارادهی نافذ، ربوبیت و تدبیر کائنات به انسانی که خدا انگاشته میشود، نسبت داده شد، آنگاه دعا دیگر درخواست نیازمندانهی عبد از پرودرگار بخشنده و مهربان نخواهد بود، بلکه دعا تبدیل به «جملات تأکیدی» میشود که برای تلقین به نفس گفته میشود.[3]
پینوشت:
[1]. تکنولوژی فکر، آزمندیان، 1388، ناشر مؤلف، ج2، ص217.
[2]. همان، ص 121.
[3]. همان، ص 152.
برای اطلاع بیشتر؛ نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 82.
افزودن نظر جدید