راوی عاشق غناء
در کتابهای رجال شرح حال علما و راویان احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است؛ در این کتابها نکاتی بیان شده است که توسط آن نکتهها، راویان مورد وثوق و یا غیر موثق شناخته شده و بر روی نقل احادیث از آنان تصمیم گیری میشود، ممکن است بعضی از علمای رجال بر بعضی از خصلتها، و رفتارهای راویان اهمیت لازم را ندهند و با وجود رفتار غیر شرعی از آنان، باز هم آنان را عادل و موثق بدانند.
در مورد یکی از راویان و علمای مالکی در کتابهای رجالی به نام عبدالملك بن عبدالعزيز بن عبدالله بن ماجشون (ابنماجشون) به این صورت توصیفاتی ذکر گردیده شده است؛ ذهبی در سیر اعلام النبلاء او را علامه، فقیه و شاگرد امام مالک ذکر نموده است.[1] «قال مصعب بن عبدالله: كان مفتي أهل المدينة في زمانه.[2] ابن ماجشون مفتی مردم مدینه در زمان خود بود.» «وقال ابنعبدالبر: كان فقيهاً فصيحاً، دارت عليه الفتيا في زمانه، وعلى أبيه قبله.[3] ابنعبدالبر او را فقیه و فصیح دانسته و فتوا دادن را مختص او در زمانش و قبل او مخصوص پدرش عبدالعزيز بن عبدالله بن ماجشون دانسته است.» «قال يحيى بن أكتم: كان عبدالملك بحراً لاتكدره الدلاء.[4] یحیی بن اکثم در مورد ابنماجشون میگوید که او دریایی است که آلودگی او را مکدر و کثیف نمیکند.»
ابن حبان او را از افراد مورد وثوق دانسته است و در کتاب ثقات خود نام او را آورده است.[5] و از او در سنن أبيداود و در مسند مالك و سنن نسائي و سنن ابن ماجه روایت نقل شده است.
شاید علت موثق دانستن او نقل اینگونه روایات باشد: «حدثنا عبدالملك بن الماجشون حدثني الزنجي بن خالد (مسلم بن خالد)، عن هشام بن عروة، عن أبيه، عن عائشة، قالت: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم): اللهم أعز الاسلام بعمر بن الخطاب خاصة.[6] ابنماجشون با سندش از عایشه نقل کرده که پیامبر اکرم فرمود: خدایا به اسلام به وسیله عمر به خصوص عزت بده.» و این حدیث: «حدثنا عبدالملك بن عبدالعزيز الماجشون ثنا مالك بن أنس، عن عبدالله بن أبي بكر بن محمد بن عمرو بن حزم، عن أبيه، عن عمرو بن سليم الزرقي، عن أبي حميد الساعدي، أنهم قالوا: يا رسول الله! أمرنا بالصلاة عليك. فكيف نصلي عليك؟ فقال: اللهم صل على محمد و أزواجه و ذريته، كما صليت على إبراهيم، و بارك على محمد و أزواجه و ذريته كما باركت على آل إبراهيم في العالمين، إنك حميد مجيد.[7] ابنماجشون نقل میکند که گفتند: ای پیامبر! امر به درود فرستادن بر خود کردی؛ پس چگونه بر تو درود بفرستیم؟ پیامبر فرمود: بگویید اللهم صل على محمد و أزواجه و ذريته، كما صليت على إبراهيم...» درصورتیکه دیگران صلوات بر پیامبر را به این صورت بیان ننمودهاند.
و یکی از فتواهای او این است: «و لابن الماجشون في المبسوط جوازه و ذكر في صفة التسليم أن يقول: السلام عليك أيها الأمير و رحمة الله و بركاته، حي على الصلاة، حي على الصلاة، حي على الفلاح، حي على الفلاح، الصلاة يرحمك الله.[8] به جهت تعاون بر برّ و تقوى، خوب است مؤذن بگوید: السلام عليك أيها الأمير و رحمة الله و بركاته، حي على الصلاة، حي على الصلاة، حي على الفلاح، حي على الفلاح، الصلاة يرحمك الله، که مختص اميران است، زیرا آنان به اعلام بیشتر احتیاج دارند، چون آنان در امور رعيت مشغولند.»
البته ابوداود در مورد او میگوید: «وقال أبوداود: كان لايعقل الحديث.[9] ابنماجشون حدیث درک نمیکند.» ابن برقی هم میگوید: «قال ابن البرقي: هو لايدري الحديث أيش هو.[10] ابنماجشون نمیداند حدیث چیست.» و ساجی و ازدی هم او را فرد ضعیفی دانستهاند و احمد بن حنبل در مورد او با استفهام انکاری گفته: چه کسی از او حدیث نقل میکند.[11] «قال مصعب الزبيري: ... وكان ضعيفاً في الحديث.[12] مصعب زبیری هم گفته که ابنماجشون در حدیث ضعیف بوده است.»
یکی دیگر از اوصاف او را دوست داشتن غنا میدانند: «وقال ابنعبدالبر: وكان مولعاً بسماع الغناء.[13] ابنعبدالبر میگوید: ابنماجشون بسیار به شنیدن غنا ولع داشت.» و احمد بن حنبل نقل میکند: «قال أحمد بن حنبل: قدم علينا ومعه من يغنيه.[14] نزد ما آمد در حالی که همراه او کسی بود که برایش غنا میخواند.»
در حالی که در روایت است که غنا نفاق میآورد: «حدثنا مسلم بن إبراهيم، قال: ثنا سلام بن مسكين، عن شيخ شهد أباوائل في وليمة، فجعلوا يلعبون يتلعبون، يغنون، فحل أبووائل حبوته، وقال : سمعت عبدالله يقول: سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) يقول: الغناء ينبت النفاق في القلب.[15] پیامبر فرمود: غنا نفاق را در قلب میرویاند.»
پینوشت:
[1]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج10، ص360. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. تاریخ الاسلام، بیروت: دار الكتاب العربي، 1407ق، ج15، ص273؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج10، ص360؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1404ق، ج6، ص362.
[3]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج10، ص360. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
میزان الاعتدال، ذهبی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، 1382ق، ج2، ص658. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تهذیب التهذیب، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1404ق، ج6، ص362؛ تاریخ الاسلام، بیروت: دار الكتاب العربي، 1407ق، ج15، ص273.
[4]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج10، ص360؛ میزان الاعتدال، ذهبی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، 1382ق، ج2، ص658؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1404ق، ج6، ص362.
[5]. تهذیب التهذیب، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1404ق، ج6، ص362.
[6]. سنن ابن ماجة، ابن ماجه، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج1، ص39؛ سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج6، ص370.
[7]. سنن ابن ماجة، ابن ماجه، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج1، ص293.
[8]. مواهب الجليل (فقه مالکی)، حطاب رعيني، بیروت: دار الكتب العلمية، 1416ق، ج2، ص83؛ تنویر الحوالک، سیوطی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1418ق، ص91.
[9]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج10، ص360. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
میزان الاعتدال، ذهبی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، 1382ق، ج2، ص658؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1404ق، ج6، ص362؛ تاریخ الاسلام، بیروت: دار الكتاب العربي، 1407ق، ج15، ص273.
[10]. تهذیب التهذیب، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1404ق، ج6، ص362.
[11]. میزان الاعتدال، ذهبی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، 1382ق، ج2، ص658.
[12]. تهذیب التهذیب، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1404ق، ج6، ص362.
[13]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج10، ص360؛ میزان الاعتدال، ذهبی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، 1382ق، ج2، ص658؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1404ق، ج6، ص362؛ تاریخ الاسلام، بیروت: دار الكتاب العربي، 1407ق، ج15، ص273.
[14]. تهذیب التهذیب، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1404ق، ج6، ص362.
[15]. سنن ابی داود، سلیمان بن اشعث،دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1410ق، ج2، ص461؛ سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج10، ص223؛ المصنف، عبدالرزاق: ج11، ص4؛ المصنف ابن ابیشیبه، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1409ق، ج5، ص132.
افزودن نظر جدید