حق با علی (علیه السلام) است...

  • 1394/02/26 - 10:37
حق به معناى در میان طریق، راه رفتن و راستى و درستى را دنبال نمودن و از روى حکمت چیزى را در جاى خود قرار دادن است. و تبعیّت از حق و حق مدارى در باب اندیشه و نظر، مجهز گشتن به سلاح منطق و مزیّن شدن به جامه یقین و دورى از مغالطه کارى و خیال باقى و پرهیز از تبعیت اشخاص، به جاى تبعیّت از قول حق و درست است و در باب عمل، محاسبه نفس...

حق به معناى در میان طریق، راه رفتن و راستى و درستى را دنبال نمودن و از روى حکمت چیزى را در جاى خود قرار دادن است. و تبعیّت از حق و حق مدارى در باب اندیشه و نظر، مجهز گشتن به سلاح منطق و مزیّن شدن به جامه یقین و دورى از مغالطه کارى و خیال باقى و پرهیز از تبعیت اشخاص، به جاى تبعیّت از قول حق و درست است و در باب عمل، محاسبه نفس، بندگى، خداترسى و یاد مرگ و قیامت، سلوک در طریق حق می‌باشد و مسلماً وقتى حق براى انسان آشکار شد، اهل حق، ملازمان و یاران حق و حقیقت‌اند. از طرفی می‌دانیم که دین اسلام دین بر حق و از جانب پروردگار بوده و تنها راه رسیدن به کمال، پیروی از آیین اسلام به پیامبری رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.

رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز برای شناساندن هرچه دقیق‌تر حق، یک نمونه‌ی عینی و مثال واقعی از حق و حقیقت را برای همیشه‌ی تاریخ به جهانیان معرفی کرد تا بر پایه آن در مسیر حق و عدالت قرار گرفته و خود را در مقایسه با آن محک بزنند. از جمله می‌توان به دعاهایی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حق امیرالمومنین (علیه السلام) بیان نمود، اشاره کرد. حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین می‌گوید: «از علی (علیه السلام) روایت شده پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: خدا علی (علیه السلام) را رحمت کند؛ خدایا! حق را بر مدار علی (علیه السلام) بچرخان، هر طرف که او برود».[1] وی در تصحیح سند گفته است: «سند این روایت بنا بر شرایطی که مسلم قبول دارد، صحیح است؛ ولی او و بخاری نقل نکرده‌اند».[2]

فخر الدین رازی که از مفسران اهل‌سنّت و مورد قبول وهابیّت است، تصریح نموده: «هر کس در دینش به علی بن ابی‌طالب اقتدا کند، به راستی که هدایت شده و دلیل این مطلب، این سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمود: خدایا حق را بر مدار علی (علیه السلام) بگردان، هر جا که او باشد».[3] همچنین نظّام نیشابوری در تفسیر خود آورده است: «در روایات متواتر ثابت شده هرکس به علی (علیه السلام) اقتدا کند، گمراه نمی‌شود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: خدایا حق را با او بگردان، هر کجا که باشد».[4] عدّه‌ی زیادی از بزرگان اهل‌سنّت، صحت این حدیث را مسّلم دانسته و آن را جزء فضایل آن حضرت بر می‌شمارند چنانکه گفته‌اند: «خلیفه پس از عثمان، امیرمومنان علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) است که از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در باره فضایل او روایات فراوانی نقل شده، از جمله آن‌که حضرت فرمود: خدایا حق را همراه علی (علیه السلام) بگردان؛ هر کجا که او باشد.»[5] ابوحامد غزالی در باره فضایل امیرالمومنین (علیه السلام) آورده است: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در باره علی (علیه السلام) فرمود: خدایا حق را دور علی (علیه السلام) بگردان، هر کجا که او باشد، و نیز فرمود: علی (علیه السلام) از همه‌ی شما در قضاوت برتر است.»[6]

هنگامی که انسان با این همه روایات در تکریم و لیاقت و شایستگی امیرمومنان (علیه السلام) به توسط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مواجه می‌گردد، اگر توانسته باشد بر نفس خود پیروز شده و طالب حقیقت نیز باشد، به راحتی در وجود خود خواهد پذیرفت که امیرالمومنین (علیه السلام) شخصیتی ویژه در بین اصحاب رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین توثیقاتی را در درباره او برای مردم بیان داشته است. اگر عناد و دشمنی در میان نبوده و افراد، صرفا در پی کسب حقیقت باشند به شایستگی امیرالمومنین (علیه السلام) نسبت به همه‌ی صحابی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پی برده و خلافت و جانشینی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را فقط و فقط برازنده ایشان دانسته و این اعتقاد قلبی برایشان به وجود خواهد آمد که با تأسی به ایشان به قرب الی الله نایل خواهند آمد.

امید است خوانندگان محترم این مقاله نیز در زمره همین افراد بوده و با قرار گرفتن در زیر پرچم اهل‌بیت (علیهم السلام) زندگی اُخروی خویش را بیمه نموده و به مقام رضایت و خوشنودی پروردگار نایل آیند. (ان شاء الله)

پی‌نوشت:

[1]. حاکم نیشابوری (405ه)، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: عبدالقادرعطا، دارالکتب العلمیه، بیروت1411ه، ج3، ص134، ح4629
[2]. حاکم نیشابوری (405ه)، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: عبدالقادرعطا، دارالکتب العلمیه، بیروت1411ه، ج3، ص134، ح4629. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. الشافعی (604ه)، التفسیرالکبیر، دارالکتب العلمیه، بیروت،ج1، ص168
[4]. النیسابوری (728ه)، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقیق: زکریاعمیران، بیروت1416، ج1، ص89
[5]. البغدادی (385ه)، موسوعه أقوال الدارقطنی، لبنان1407، ج1، ص22
[6]. ابن محمد الغزالی (505ه)، المستصفی فی علم الاصول، تحقیق: عبدالسلام عبدالشافی، بیروت1413، ج1، ص170

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.