مالک بن انس کتاب موطأ را بر چه مبنایی نگاشت؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به عقیده بسیاری از اندیشمندان اهل سنت، مذهب مالک بن انس در میان مذاهب اربعه به جهت در اختیار داشتن کتاب «موطأ» که نگاشته رئیس این مذهب قلمداد میشود، از اهمیت بالایی برخوردار است. کتاب موطّأ، کتابی است با رویکرد حدیث نگاری، که از اهمّ جوامع حدیثی اهل سنت به شمار میآید؛ ابونعیم اصفهانی در کتاب حلیة الاولیاء از هارون بن سعید نقل میکند: «سمعت الشافعی یقول ما كتاب بعد كتاب الله تعالى أنفع من كتاب مالك بن أنس.[1] از شافعی شنیدم که میگفت کتابی بعد از کتاب خداوند تعالی نافعتر از کتاب مالک بن انس (موطأ) نیست.»
این کتاب پس از تألیف توسط خلیفه وقت به تمام نقاط سرزمینهای اسلامی از مشرق و مغرب فرستاده شد تا مبنای فقه و قضاوت قرار بگیرد، لذا میتوان ادعا کرد با توجه به امکانات موجود در سده دوم تنها کتابی که پس از قرآن در بین مسلمین رواج داشت کتاب موطأ مالک بن انس بوده است. شافعی میگوید: «أن أبا جعفر المنصور بعث إلى مالك لما قدم المدینة وقال له:إن الناس قد إختلفوا فی العراق فضع للناس كتابا نجمعهم علیه ، فوضع الموطأ.[2] منصور عباسی هنگامیکه وارد مدینه شد به دنبال مالک بن انس فرستاد، و به او گفت: همانا مردم عراق (در مسائل دینی) اختلاف کردهاند پس برای آنها کتابی بنویس تا ما آنها را حول آن کتاب جمع کنیم (و آنها را از اختلاف برهانیم) پس مالک موطأ را نگاشت.»
اما بعد از اینکه مالک نوشتن این کتاب را به پایان رساند منصور عباسی همت گماشت و این کتاب را به سرتاسر بلاد اسلامی فرستاد و حتی نسخهای از آن را نیز در کعبه آویخت تا نمادی باشد برای القاء اهمیت موطأ به تمام مسلمین. بعد از منصور نیز این سیره ادامه داشت و برخی از خلفاء در بزرگداشت این کتاب وارد حیطه غلوّ شدند به طوریکه میگفتند: «ان رسول الله سمّاه بهذا الاسم.[3] همانا رسول الله (صلی الله علیه و آله) نام این کتاب را بر آن نهادهاند.» اما نکتهای که در این بین جای بررسی دارد، این است که با توجه به حضور علما و فقها و محدثین فراوانی که در آن زمان میزیستند، چرا خلیفه وقت، منصور عباسی، مالک را جهت نوشتن چنین کتابی انتخاب کرد و او از این کار چه هدفی را دنبال میکرده است؟ آیا در مالک خصیصهای وجود داشته که سایرین از آن بیبهره بودند؟ آیا علمای به نامی مانند معمّر، ابن جریج، ابو حنیفة، اوزاعی، سفیان ثوری، شعبة و ... لیاقت این را نداشتند که این مسئولیت به گردن آنها نهاده شود؟ اینها سوالاتی است که ما در این نوشتار قصد بررسیشان را داریم.
مرحوم محدث نوری در مقدمه مستدرک الوسائل به نوعی به این سوالات پاسخ دادهاند و از حلقه مفقوده این اعتماد پرده برداشتهاند. ایشان میفرمایند: «ان المنصور لقی مالكا فی موسم الحج ... وطلب منه أن یؤلف كتابا فی الحدیث یكون علیه المعوّل فی الفتوى والقضاء ، وشرط علیه أن لا یروی فی كتابه عن علی (علیه السلام) أصلا ! واستجاب مالك للشرط فنفّذه بدقة متناهیة.[4] منصور مالک را در موسم حج ملاقات کرد... و از او خواست تا کتابی حدیثی بنگارد تا از آن در مقام فتوا و قضا استفاده شود، و بر او شرط کرد تا در آن از علی (علیه السلام) به هیچ عنوان، چیزی ننویسد. و مالک نیز شرط را اجابت کرد و با دقت زیادی بر تنفیذ آن شرط در کتابش همت گماشت.» ما نیز وقتی به این کتاب مراجعه میکنیم، میبینیم شواهد زیادی بر مدعای مرحوم محدث نوری وجود دارد؛ به عنوان مثال ما در موطأ میبینیم، اکثر روایات مالک از نافع است و نافع کسی است که با مراجعه به بعضی از آثار فاخر رجالی معتبر خواهیم دید، نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) موضعی منفی داشته است،[5] یا اینکه شمار روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام) در این کتاب آورده شده است، در مقابل روایات بقیه صحابه و تابعین بسیار ناچیز به حساب میآید.
پینوشت:
[1]. أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی، حلیة الاولیاء، بیروت: دار الكتاب العربی، ج 9 ص 70
[2]. محمد ابو ریة، اضواء علی السنة المحمدیة، بیروت: موسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 1 ص 299
[3]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ج 12 ص 20
[4]. همان
[5]. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران: چاپ غفاری، ج ۶ ص ۶۱.
دیدگاهها
محمد امین تفضلی
1395/01/09 - 18:08
لینک ثابت
با سلام مطلبی که نوشتید بسیار
افزودن نظر جدید