امام علی (علیه السّلام) در قرآن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهات بسیار مطرح وهّابیت که خصوصاً در سالهای اخیر از سوی وهّابیت همواره تکرار میگردد، این شبهه است که اگر علی (علیه السّلام) امام است، چرا نام او در قرآن نیامده؟
پاسخ: چند درخواست؛ اینان که با شعار به ظاهر زیبای «حسبنا کتاب الله» از روز نخست پس از حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای کنار زدن اهلبیت (علیهم السّلام) و خانهنشین ساختن آنها کمر بسته و ادّعای پیروی از قرآن دارند، باید برای چند پرسش پاسخهای شایستهای فراهم کنند: یک آیه از قرآن کریم بیاورید که فرموده باشد فقط باید از قرآن کریم پیروی کرد و سنّت و روایات نبوی مورد قبول نیست. در حالی که در آیات متعددی از قرآن کریم خلاف این سخن، یعنی پیروی از روایات و سنت نبوی را دستور داده است؛ به عنوان نمونه: «آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید.» در این آیه، خداوند سبحان تمام گفتارها و رفتارهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را برگرفته از وحی و در راستای قرآن کریم معرفی مینماید. «و ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه نازل شده را برای آنها بیان نمایی!» در این آیه نیز بیانات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را برای روشن شدن مفاهیم قرآن کریم لازم و ضروری دانسته است. مدّعیان پیروی از قرآن کریم آیهای از قرآن بیاورند که فرموده باشد حتّی اصول دین باید در قرآن آمده باشد. یک آیه از قرآن کریم بیاورند که اساسیترین رکن اسلام یعنی نماز را به همان معنا که همه مسلمانان از آن میفهمند واجب کرده باشد. در حالی که در همه آیاتی که «أقم الصّلاة» و «أقیموا الصّلاة» آمده، معنای اوّلی «صلاة» به معنای دعا میباشد که با مراجعه به روایات و سنّت نبوی نحوه و روش آن فهمیده میشود که بعدها نحوه، روش، تعداد رکعات و دیگر جزئیات آن با «صلّوا کما رأیتمونی أصلّی» بیان شده است.[1] به عنوان نمونه، آیا میتوان صلاة در آیه: «إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ یا أیّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما» را به معنای «نماز میخوانند بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)» بگیریم؟ و آیا صلاة در آیه «و صلّ علیهم إنّ صلاتک سکن لهم» میتواند بدین معنا باشد که بر آنها «نماز خواندن» که نماز تو مایه آرامش آنان است؟ در حالی که پاسخ منفی است و در اینجا نیز معنای «و صلّ علیهم» به معنای دعا کردن بوده و دعای آن حضرت مایه آرامش آنان میباشد. به جز نام 26 تن از پیامبران الهی که در قرآن کریم آمده، نام سایر پیامبران که 124 هزار نفر میباشند را از آیات قرآن بیاورند. نام خلفای خود یعنی ابوبکر، عمر و عثمان را از آیات قرآن کریم بیاورند.
آنان که فقط از قرآن دلیل میخواهند...؛ گذشته از این که قرآن کریم بر لزوم مراجعه به سنّت و روایات نبوی برای تفسیر آیات قرآن کریم تصریح مینماید، امّا تجربه نشان داده که معمولاً این گونه افراد برای کشف حقیقت درخواست دلیل نمیکنند، بلکه هدف و منظورشان لجاجت و بهانهجویی است؛ از این رو به هنگام بحث با این افراد هر چه از روایات معتبر و صحیحالسند از کتابهای خودشان، دلیل و مدرک میآوریم، در نهایت میگویند: خیر، ما فقط قرآن را قبول داریم و اگر از قرآن دلیلی دارید، برای ما بیاورید. در پاسخ به این گروه که در حقیقت در راستای فرهنگ «حسبنا کتاب الله» و ناتوانی در بحث و مناظره، چنین موضعی اتّخاذ میکنند، شایسته است چند روایت از کتابهای خودشان ارائه نماییم: احمق بودن چنین کسانی؛ در روایتی که بسیاری از منابع اهلسنت و مورد قبول وهابیت آوردهاند، آمده: «عمران بن حصین در پاسخ شخصی، از حدیث استفاده نمود؛ آن شخص گفت: از حدیث برای من سخن مگو و فقط از آیات قرآن برایم دلیل بیاور! عمران به او گفت: تو شخص احمقی هستی! آیا چهار رکعت بودن نماز ظهر و این که نباید آن را با صدای بلند خواند و یا حدّ نصاب زکات مال در قرآن آمده؟! بدان که خداوند کلیات را در قرآن بیان و جزئیات را به سنّت واگذار میفرماید.»[2] پیشگویی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از آمدن چنین کسانی؛ در صحاح ستّه اهلسنت و معتبرترین کتابهای وهابیت از آمدن چنین افرادی اینگونه خبر داده شده: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: پس از من شخصی از شما بر اریکه قدرت تکیه خواهد زد که هر چه از روایات من برای او بخوانند بگوید: ما فقط از قرآن پیروی میکنیم.»[3] روایاتی در لزوم وجود روایات در کنار قرآن؛ ایوب سختیانی -از علمای بزرگ اهلسنت- میگوید: «اگر برای فردی، روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردی ولی او گفت: سنت را کنار بگذار و از قرآن بگو بدان که این فرد گمراه است.»[4] خطیب بغدادی اضافه بر گمراه بودن چنین شخصی، گمراهگر بودن او را نیز اضافه کرده: «اگر از سنت برای کسی سخن گفتی و گفت: دلیل از قرآن بیاور و سنت را کنار بگذار، بدان که آن فرد گمراه و گمراهگر است.»[5] از احمد بن حنبل نقل کردهاند که میگوید: «این سنّت و روایات است که قرآن را برای ما معنا و تفسیر میکند.»[6] ابوحنیفه میگوید: «اگر سنت و روایات نبود، هیچ یک از ما قرآن را نمیفهمیدیم.»[7]
هشدار البانی؛ بزرگ وهابیت به چنین کسانی؛ جالب اینجاست که البانی که بارها از جایگاه و اعتبار بالای وی نزد وهابیت معاصر سخن به میان آمده و خود او از پیروان مکتب «حسبنا کتاب الله» است در مخالفتی آشکار با این اشعار میگوید: «ای مسلمان! بپرهیز از این که قرآن را بدون کمک از روایات نبوی بفهمی! چرا که چنین چیزی امکانپذیر نمیباشد، حتّی اگر در فهم لغت، همچون سیبویه زمان خود باشی.»[8]
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 226.
[2]. الجامع، معمر بن راشد الأزدی، المکتب الاسلامی، بیروت، ج11، ص255. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. الأم، ابن ادریس شافعی، دار المعرفة، بیروت، ج 7، ص 15.
[4]. معرفة علوم الحدیث، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج1، ص65. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. الکفایة فی علم الروایة، خطیب بغدادی، مدینه منوره، ج 1، ص 16.
[6]. جامع بیان العلم و فضله، یوسف بن عبد آلبر النمری، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج 2، ص 192. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. المستخرج علی المستدرک للحاکم، أبوالفضل زین الدین عبد الرحیم بن الحسین العراقی، دارالنشر، ج1، ص15. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. صفة صلاة النبی، الألبانی، مکتبة المعارف للنشر و التوزیع، ریاض، ص 171.
افزودن نظر جدید