نمایی از جهان پیش از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

  • 1393/12/07 - 19:04
حضرت امیر (علیه السّلام) در خطبۀ اول نهج‌البلاغه با اشاره به بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: «در روزگاری که مردم روز زمین دارای مذاهب پراکنده، خواسته‌های گوناگون، و روش‌‎های متفاوت بودند؛ عدّه‌ای خدا را به پدیده‌ها تشبیه کرده و گروهی نام‌های ارزشمند خدا را انکار و به بت‌ها نسبت می‌دادند، و برخی به غیر خدا اشاره می‌کردند. پس خدای...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حضرت امیر (علیه السّلام) در خطبۀ اول نهج‌البلاغه با اشاره به بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: «و أهل الارض یومئذ ملل متفرّقه و أهواء منتشرة و طرائق متشتّتة بین مشبّه لله بخلقه أو ملحد فی اسمه أو مشیر إلی غیره... فهداهم به من الضّلالة وأنقذهم بمکانه من الجهالة.[1] در روزگاری که مردم روز زمین دارای مذاهب پراکنده، خواسته‌های گوناگون، و روش‌‎های متفاوت بودند؛ عدّه‌ای خدا را به پدیده‌ها تشبیه کرده و گروهی نام‌های ارزشمند خدا را انکار و به بت‌ها نسبت می‌دادند، و برخی به غیر خدا اشاره می‌کردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیلۀ محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از گمراهی نجات داد و هدایت کرد، و از جهالت رهایی بخشید.» وقتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شدند، مردم دارای گرایش‌ها، هوس‌ها، افکار و اندیشه‌های بسیار گوناگون و پراکنده‌ای بودند. حتی آنها که خدا‌پرست و قائل به وجود خدا بودند، خود دارای گرایش‌هایی متنوع بودند که عموما انحرافی بود.

«مشبّه لله بخلقه»؛ بعضی‌ها خدا را به خلق تشبیه می‌کردند، و فکر می‌کردند خدا هم موجودی شبیه انسان است و صفات انسانی دارد؛ یا اوصاف و اسمای الهی را به طور ناشایست بیان می‌کردند. «أو ملحد فی اسمه»؛ انحرافاتی در وصف خدا پیدا کرده بودند؛ اسم‌هایی را به کار می‌بردند و اوصافی دربارۀ خدا می‌گفتند که شایستۀ مقام الوهیت نبود. «أو مشیر إلی غیره»؛ یا آنکه در عبادت و رفتار، به غیر خدا توجه می‌کردند و معبود خود را ورای الله (تبارک و تعالی) یا در مرتبۀ نازل‌تری می‌جستند و چنین انحرافاتی داشتند. خدا به وسیلۀ پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن‌ها را از گمراهی و جهالت نجات داد. این همان مسائل عقیدتی است که اصلاح آن‌ها، هدف اصلی پیغمبر است. حضرت در خطبۀ دوم می‌فرماید: «والنّاس فی فتن انجذم فیها حبل الدّین و تزعزعت سواری الیقین... فالهدی خامل و العمی شامل عصی الرّحمن و نصر الشّیطان... بأرض عالمها ملجم و جاهلها مکرم.[2] خدا پیامبر اسلام را زمانی فرستاد که مردم در فتنه‌ها گرفتار شده، رشته‌های دین پاره شده و ستون‌های ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراکنده بود؛ راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدایت بی‌نور، و کور دلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصیت می‌شد و شیطان یاری می‌گردید.» وقتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شد، اوضاع زمان این‌گونه بود که رشتۀ دین از هم گسسته بود. دست‌کم در میان مردم جزیرة العرب که کانون دعوت اولیۀ پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، دین سالمی وجود نداشت. «و تزعزعت سواری الیقین»؛ پایه‌ها و ستون‌های یقین متزلزل شده بود؛ یعنی آنچه باید انسان مؤمن، از یقین به خدا و اعتقادات دینی داشته باشد، زمینه‌اش از بین رفته بود. همه‌‎جا زمینۀ شک و شبهه فراهم شده بود و در نهایت، چراغ هدایت فرو مرده بود و کوری و جهالت فراگیر شده بود: «فالهدی خامل و العمی شامل»؛ در چنین وضعی، خدای متعال نافرمانی می‌شد و شیطان مورد پیروی قرار می‌گرفت. از ویژگی‌های آن جامعه این بود که دهان دانا بسته بود: «عالمها ملجم و جاهلها مکرم»؛ به نادان‌ها احترام می‌گذاشتند؛ ولی آنها که علم حقیقی و معرفت صحیح داشتند، جرئت سخن گفتن نداشتند و کسی به آنها احترام نمی‌گذاشت؛ گویا دهانشان را بسته‌اند. «ملجم» یعنی لجام دار؛ مثل اسبی که دهنه به آن می‌زنند، به دانایان لجام زده بودند و دهانشان را بسته بودند.

حضرت در خطبۀ بیست و ششم می‌فرماید: «إنّ الله بعث محمّدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نذیرا للعالمین و أمینا علی التّنزیل و أنتم معشر العرب علی شرّ دین و فی شرّ دار.[3] خداوند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را هشدار دهندۀ جهانیان مبعوث فرمود، تا امین و پاسدار وحی الهی باشد. آن‌گاه که شما ملّت عرب، بدترین دین را داشته، و در بدترین خانه زندگی می‌کردید.» وقتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شد، شما (عرب‌ها) دارای بدترین دین و بدترین سرا بودید. یعنی جایگاه زندگی‌تان بدترین جایگاه، و دین و آیین‌تان بدترین دین و آیین بود. اعراب سنگ و چوب را می‌تراشیدند و می‌پرستیدند، و گاهی از خوردنی‌ها مانند کشک و خرما، خدا درست می‌کردند وقتی که زیاد گرسنه می‌شدند، خدایشان را می‌خوردند! «منیخون بین حجارة خشن و حیّات صمّ تشربون الکدر و تأکلون الجشب.» حضرت در این بخش، وضع زندگی مادی مردم را بیان می‌کند؛ اینکه از زندگی مادی هم بهره‌ای نداشتند: میان سنگ‌های ناهموار و مارهای سمّی می‌آرمیدند، از آب آلوده می‌آشامیدند (آبی ضلال و پاکیزه برای آشامیدن نداشتند)، و غذایشان از غذاهای درشت و نامرغوب بود. «تسفکون دمائکم و تقطعون أرحامکم.»؛ خون یکدیگر را می‌ریختید، به خویشان رحم نمی‌کردید، ارتباط خود را با خویشاوندان می‌بریدید و به جنگ همدیگر می‌آمدید. «الأصنام فیکم منصوبة و الآثام بکم معصوبة.»؛ در میان شما بت‌ها نصب شده و مورد احترام بودند و گناهان، اطراف شما را فرا گرفته بود و شما در گردونۀ گناهان، گرفتار شده بودید. در جای دیگری می‌فرماید: «إنّ الله بعث محمّدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و لیس أحد من العرب یقرأ کتابا و لا یدّعی نبوّة.[4] همانا خداوند هنگامی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را مبعوث فرمود که هیچ کس از عرب، کتاب آسمانی نداشت، و ادعای پیامبری نمی‌کرد.» وقتی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شد در میان عرب‌ها یک نفر باسواد که بتواند کتاب بخواند وجود نداشت، و ادّعای نبوّت نداشت. خیلی عجیب است؛ کسی آن‌قدر سواد نداشت که کتابی بخواند. «فساق النّاس حتّی بوّاهم محلّتهم و بلّغهم منجاتهم فاستقامت قناتهم.»؛ پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن‌قدر تلاش کرد تا آنها را در جایگاه خود قرار داد و کارشان را به سامان رساند؛ آبرو و شخصیتی پیدا کردند. سپس به این نکته می‌رسیم که آنها چگونه از این اوضاع نجات یافتند و وضعشان به کجا رسید و به چه اوجی رسیدند.

در مدت بسیار کوتاهی، با آن وسایل اندکی که برای تبلیغ وجود داشت (در آن روزگار رسانه و وسایل تبیلغی و ارتباطی نبود) و در این زمینه و زمانۀ دشوار در مدت کوتاهی چه تحوّل عظیمی پدید آمد. در خطبۀ قاصعه نیز به این بخش پرداخته است؛ می‌فرماید: «فالأحوال مضطربة و الأیدی مختلفة و الکثرة متفرّقة فی بلاء أزل و أطباق جهل من بنات موءودة و أصنام معبودة و أرحام مقطوعة و غارات مشنونة.[5] حالات آنان دگرگون، و قدرت آنان پراکنده، و جمعیت انبوهشان متفرّق بود. در بلایی سخت، و در جهالتی فراگیر فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور، و بت‌ها را پرستش می‌کردند، و قطع رابطه با خویشاوندان، و غارتگری‌های پیاپی در میانشان رواج یافته بود.» بخشی از این نکات، همان مطالب پیشین است که با بیان دیگری گفته شده است: بت می‌پرستیدند، دختران خود را زنده‌به‌گور می‌کردید، از خویشان می‌بریدید و دائم با همدیگر در جنگ و ستیز بودید. پیش از بعثت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، اوضاع عرب چنین بود.

پی‌نوشت:

[1]. نهج‌البلاغه، محمد دشتی، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، قم، خطبۀ 1، ص 20.
[2]. نهج‌البلاغه، همان، خطبۀ 2، ص 26.
[3]. نهج‌البلاغه، همان، خطبۀ 26، ص 48.
[4]. نهج‌البلاغه، همان، خطبۀ 33، ص 58.
[5]. نهج‌البلاغه، همان، خطبۀ 192، ص 270.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.