احترام و اعتبار آزادی بیان در غرب ؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بحث آزادی در یک جامعه، نشانگر تعریفی است که آن جامعه و نخبگان آن از انسان، حکومت، گذشته و آینده و توسعه یافتگی دارند، بحث آزادی معرف چهارچوبی است که در آن فضای فرهنگی و فکری یک جامعه شکل گرفته است. آزادی یک نوع تربیت است و فعلیت بخشیدن تدریجی به آن زیربنای تعالی فرهنگ اجتماعی و فرهنگ اقتصادی است. با اندکی دقت در قرآن کریم میتوان دریافت که آزادی از مفاهیمی است که بارها در آیات و داستانهای قرآنی بر آن تاکید شده است خداوند متعال میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ [الزمر/17-18] پس بندگان مرا بشارت ده آن کسانی که به سخن گوش میدهند و از بهترين آن پيروی میکنند، ايشانند کسانی که خدا هدايتشان کرده و اينان خردمندانند.» بشارت هدایت خداوند به بندگانی است که با شنیدن اقوال مختلف در جامعه بهترین را برگزینند.
یعنی آزادی بیان و ابراز عقیده و اینکه اسلام طرفدار آزادی عقیده است «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[بقره/256] در دين هيچ اجباری نيست هدايت از گمراهی مشخص شده است.» مرحوم شهید استاد مطهری (رحمهم الله) با تفکیک فکر و عقیده میگوید: «در اسلام آزادی تفکر است و آزادی عقیدهای که بر مبنای تفکر، درست شده باشد، اما آزادی عقیدهای که مبنایش فکر نیست هرگز در اسلام وجود ندارد. آن آزادی معنایش آزادی بردگی است».[1] تحدی قرآن و دعوت به اقامه برهان توسط مخالفان و دعوت به تفکر و جدال احسن، همگی دلالت بر اهمیت آزادی بیان، آزادی تفکر و آزادی عقیده در اسلام دارد. حضرت علی (علیه السلام) وقتی که یکی از افسرانش او را بسیار میستاید و میگوید: «من در برابر تو سر تا پا گوش و چشم هستم میفرماید: «من هرگز این ستایشها را نمیپذیرم بلکه دوست دارم آنچه را که حق میبینید آزادانه به من بگویید، زیرا خود را برتر از آنکه به خطایی دچار شوم نمیبینم.»[2]
حضرت علی (علیه السلام) سمبل حکومت آزادانه اسلامی است. او هنگامی که طلحه و زبیر، قدرتمندترین، شخصیتهای با نفوذی که علیه او تؤطئه کرده بودند، نزدش آمدند و بر خروج از قلمرو حکومت اجازه خواستند و قصدشان رفتن برای الحاق به دشمن بود به آنها اجازه داد، زیرا نمیخواست که به خاطر سیاست، آزادی انسان را پایمال کند. اگرچه آزادی در اسلام مفهوم عمیق و ژرف و دربرگیرنده رستگاری را داراست ولی اسلام هرگز مخالف آزادیهای سیاسی مشروع نبوده است. يكی از مطالبی كه در مقام بيان عقيده و فكر میبايست رعايت گردد، خودداری از توهين به مقدسات است. اساسا، اهانت به مقدسات ديگران و برخورد غيرمنطقی، نه تنها كمكی، در اثبات مدعا و مطلب نخواهد داشت كه موجبات تنفر، انزجار و عكس العمل طرف مقابل را نيز بر میانگيزاند و چنين عملی در هيچ شرايطی، از كسی پذيرفته نيست.
اسلام مسلمانان را از اهانت به مقدسات ديگران بر حذر داشته و میفرمايد: «کسانی كه دعوت به غيرخداوند میكنند (كفار) را دشنام ندهيد؛ زيرا آنها نيز همينكار را با خدای شما خواهند كرد». حضرت علی (عليه السلام) وقتی در جنگ صفين شنيد كه يارانش شاميان را دشنام میدهند؛ فرمودند: «من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد اما اگر كردارشان را تعريف و حالات آنان را بازگو میكرديد به سخن راست نزديكتر و عذرپذيرتر بود. خوب بود به جای دشنام آنان میگفتيد: «خدايا! خون ما و آنها را حفظ كن، بين ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدايت كن تا آنان كه جاهلند حق را بشناسند و آنان كه با حق میستيزند پشيمان شده به حق باز گردند.»[3]
این در حالی است که سوء استفادهها و استفادههای ابزاری از «حق آزادی بیان» و استفادههای دوگانه جوامع غربی در مواجهه با این مسئله است که جلوه بارز آن را در مطالب توهین آمیز سالهای اخیر نشریات غربی به مقدسات مسلمانان از جمله نشریه شارلی ابدو فرانسه میتوان دید. این نشریه در اقدامی بیشرمانه با چاپ کاریکاتوری موهن به ساحت پیامبر بزرگ به مقدسات بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان توهین نموده و آن را اقدامی در چارچوب آزادی بیان میداند و سران کشورهای غربی مانند فرانسه و انگلیس و... هم از این اقدام حمایت میکنند. پیش از این نیز نشریهای دانمارکی چنین اقدامی را انجام داده بود که باز هم به بهانه حق آزادی بیان مورد حمایت علنی کشورهایی همچون فرانسه قرار گرفت. اما سؤال اصلی اینجاست؛ آیا حق آزادی بیان مختص توهین کنندگان به مقدسات اسلامی است؟ چرا عقاید کسانی که بر خلاف منافع غربی هاست مورد احترام قرار نمیگیرد؟ به چند نمونه توجه کنید:
- موریس سینه کاریکاتوریست مجله شارلی ابدو در سال 2009 به خاطر کاریکاتوری در مورد یهود که در آن به پسر سارکوزی و رابطه وی با یهود اشاره شده بود به اتهام «تحریک به نفرت نژادی» از کار اخراج شد!
- پروفسور رابرت فوریسون، استاد دانشگاه های سوربن و لیون: دکتر فوریسون پس از چندین سال مطالعه و تحقیق دیدگاههای نقادانه خود در مورد داستانهای کشتار هولوکاست را در دسامبر 1978 و ژانویه 1979 در روزنامه معروف لموند منتشر نمود. به دلیل انکار هلوکاست، وی در سال 1991، از دانشگاه اخراج گشته و از تدریس محروم شد. همچنین به 7500 یورو جریمه و سه ماه حبس تعلیقی محکوم گردید!
- پروفسور داریوس راتاجزاک، استاد دانشگاه اپول لهستان: این تاریخشناس برجسته لهستانی به دلیل انتقاد از هولوکاست و اعلام این موضوع که کشته شدن وسیع یهودیان در اتاقهای گاز اردوگاه آشویتز غیر ممکن است، در سال 2002 مجرم شناخته شد. راتاجزاک پس از آنکه در آوریل 1999 کتاب «موضوع خطرناک» را به چاپ رساند توسط مقامات قضایی لهستانی مورد محاکمه قرار گرفت و از تدریس در دانشگاه اپول منع شد. وی در نهایت به طرز مرموزی کشته شد!
علاوه بر موارد فوق افراد دیگری نیز وجود دارند که تنها به دلیل انتقاد از سیاستهای دول غربی در خصوص حمایت از تروریسم دولتی صهیونیستها یا ایجاد کوچکترین شائبه در مورد هلوکاست بلافاصله از کار برکنار شدهاند که نمونه آن کنارهگیری اجباری جیم کلانسی، گزارشگر شبکه خبری سی ان ان به خاطر انتقاد از صهیونیستهاست. چگونه است که توهین به مقدسات بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان مصداق بارز آزادی بیان بوده اما تحقیق در مورد یک واقعۀ تاریخی جرم محسوب میگردد؟ در واقع، هرجا که کوچکترین خدشهای به منافع صاحبان قدرت در غرب وارد شود آزادی بیان هیچگونه موضوعیتی ندارد و این چیزی جز سوء استفاده دوگانه از واژه «حق آزادی بیان» نیست.
پینوشت:
[1]. پیرامون جمهوری اسلامی، مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، 1366، ص 109.
[2]. نهج البلاغه، شيخ محمد عبده، بيروت، منشورات مؤسسات الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الاولی، 1993 م. خطبه 176، ص 274.
[3]. همان، خطبه 206.
دیدگاهها
man
1394/09/25 - 20:57
لینک ثابت
عالی بود عالی.دمتون گرم
mohammadtaha
1394/09/27 - 20:36
لینک ثابت
ممنون
افزودن نظر جدید