تعالیم اسلام، راه نجات است...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از دغدغههای اصلی انسان امروز جمعآوری مال و منال و ذخیره کردن داراییهای افزونتر میباشد. میتوان گفت که بیشترین دغدغه انسانها این شده است که در پی اتومبیلهای شیک و گرانقیمت، یا خانههای لوکستر، و یا اثاثیه منزل گران قیمت هستند، خلاصه همه دنبال بهترینها هستند، و در یک جاده بیانتهای چشم و همچشمی وارد شدهاند که معلوم نیست پایانی دارد یا نه؟ اما در این میان چند سؤال است که ذهن بزرگترین دانشمندان و محققان دنیا را جدی به خود مشغول کرده است. سؤالاتی که سالهای سال است که بیجواب مانده است و روزبهروز بر تحقیق و تلاش محققان میافزاید و هنوز هم بیپاسخ مانده است.
آن سؤالات چیست؟ یکی از این سؤالات این است که چرا با وجود این همه اتوبان و بزرگراه، در کشورها و شهرهای دنیا، روز به روز آمار تصادفات بالاتر میرود؟ یا دیگر سؤال اینکه چرا با وجود این همه متخصص و فوق تخصصها و پیشرفت تکنولوژی و وسایل پزشکی، بیماریهای بیشتری انسان را احاطه کرده است؟ یا اینکه با وجود داشتن مدارک تحصیلی بالاتر، درک عمومی پایینتری داریم؟ یا اینکه با وجود داشتن درآمدهای بالاتری، اصول اخلاقی پایینتری داریم؟ و سؤالات بسیار زیاد از این دست...
پاسخ به این سؤالات از نظر دین اسلام بسیار راحت آسان است. و بزرگترین دانشمندان دنیا باید نگاهی به روایات و آیات قرآن بیاندازند تا بفهمند چاره کار چیست. بله منظور ما یک مسئله بسیار مهم و البته پیشپا افتاده در زندگی روزمره است، که اکثر مردم امروز دنیا به آن گرفتار شدهاند، آن موضوع چیزی نیست جز حرص و طمع، که مدتهاست خواب و آسایش را از آدمیان ربوده است. بیایید تا این مسئله را از دیدگاه امیر سخن مولا علی (علیه السلام) بررسی کنیم. به منظور آگاهی، و معرفت بیشتر و پی بردن به ضرر و زیانهای صفت زشت «حرص و طمعورزی» و عواقب سوء فساد آور آن، به اندیشههای بلند امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و نیز به آموزه و سیره عملی او باید مراجعه کرد. حضرت علی (علیه السلام) اصل و اساس شر و هر زشتی و فساد را طمع کاری معرفی میکند، و میفرماید: «ریشه شر و بدی طمع ورزیدن است.»
«امیر مؤمنان (علیه السلام) درباره پرهیز از طمعورزی و اثر سوء آن فرموده: «الطمع رقٌ موبٌد» یعنی طمعورزی، بردگی همیشگی و ابدی است، انسان طمعکار و آزمند و حریص، همیشه حالت بردگی دارد و پیوسته بنده و برده مال و اسیر و گرفتار دنیا است. در جای دیگری از فرمایشات گرانبهای ایشان میخوانیم که یکی از آثار بد و زشت طمع کاری و حرص ورزی و افزون طلبی و توقعات نادرست، آن است که موجب بیباکی و بیپروایی و بیبندوباری و منشأ و عامل فساد و تباهی و لاابالیگری در انسان و اجتماع بشری میشود، همانگونه که امام علی (علیه السلام) در این زمینه فرموده است: «هیچچیز همانند طمع کاری، شخصیت انسان را فاسد و تباه نمیکند.» ایشان در فرمایشات گهربار خود چنین آورده اند که حرص و طمعورزی و توقعات بیجا و افزونخواهی، موجب آسیب و صدمه و مرگ میشود و قاتل انسان طمع کار است، چنانچه امام علی (علیه السلام) دراینباره فرمود: «حرص ورزی و طمعکاری، سوار خود را به زمین می زند و میکشد.»
و کلام آخر مولا که فرمود: «از اثرات شوم دیگر طمعکاری و حرص ورزی، هلاکت و تباهی است، لذا امیرالمؤمنین دراینباره فرموده است: «بپرهیزید و بترسید از اینکه، مرکب طمعورزی تو را بهسرعت بهسوی آبشخورهای تباهی و هلاکت بهپیش راند.» پس از نظر دین اسلام پاسخ سؤالات بالا در 1400 سال پیش داده شده است. و بیشتر بهجای تحقیق و تفحص کردن، نیاز به عمل کردن دارد.»
دین بهترین راه نجات؛ با مراجعه به دین و تعالیم دینی، روشن میشود که تنها چیزی که میتواند ریشه این بیماریهای جانکاه را در نهاد انسان بخشکاند، اضطراب و افسردگی را برطرف سازد و ناامنیها و نگرانیهای روانی را به امنیت و آرامش برگرداند، دین و تعالیم دینی است. زیرا یک فرد مذهبی هیچگاه احساس تنهایی نمیکند و احساس پوچی در زندگی ندارد. هرگز خود را شکست خورده در برابر حوادث نمیبیند. انتحار در قاموس او مفهومی ندارد و بنبست برای او متصور نیست. بدیهی است چنین ایمان و اعتقادی میتواند او را از بسیاری نگرانیها رهایی بخشد. خوشبختانه در سالهای اخیر بین روانشناسان، توجه به دین برای سلامت روان و درمان بیماریهای روانی افزایش یافته است. آنها معتقدند در ایمان به خدا نیرویی خارقالعاده، وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان میبخشد و در تحمل سختیهای زندگی او را کمک میکند و اضطرابی را که اکثر مردمِ زمان ما در معرض ابتلا به آن هستند دور میسازد.
ویلیام جیمز فیلسوف و روانشناس آمریکایی میگوید: «ایمان بدون شک مؤثرترین درمان اضطراب است» و «ایمان نیرویی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد، فقدان ایمان زنگ خطری است که شکست انسان را در برابر سختیهای زندگی هشدار میدهد» و «میان ما و خدا رابطه ناگسستنی وجود دارد».[۱] اگر ما خود را تحت اشراف خداوند متعال درآوریم و تسلیم او شویم، تمام آرزوهایمان تحقّق خواهد یافت.[2] کارل یونگ، در ضمن سخنی که نسبت به بیماران مراجعه کننده به او دارد میگوید: «به جرئت میتوانم بگویم آنها بشه این دلیل گرفتار بیماری روانی شده بودند که جوهره دین و باور دینی را در نیافته بودند و تنها وقتی که به این دیدگاههای دینی بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند».[3]
پینوشتها:
[۱]. حبیب الله طاهری، کتاب نقش باورهای دینی، محل نشر تهران، تاریخ نشر: 19/1/87
[2]. جیمز ویلیام، کتاب دین و روان، مترجم: مهدی قائنی، ناشر: تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372. ص 20
[3]. کارل گوستاو یونگ، روانشناسی و دین، مترجم: فؤاد روحانی، ناشر: تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هفتم. مقدمه کتاب
افزودن نظر جدید