شيعه و عبدالله بن سبا ؟!

  • 1393/09/03 - 19:51
دشمنان شیعه تلاش داشته و دارند که بین شیعه و یهود ارتباط برقرار کنند و بدین وسیله علیه شیعه تبلیغات کنند. لذا افسانۀ عبدالله بن سبا را ساختنتد. مخالفین مکتب اهل بیت نمی‌توانستند با توجه به نظریه عدالت همه صحابه، نزاع‌های آن‌ها -صحابه- را توجیه کنند، لذا با خلق و پرورش این شخصیت، توانستند همه توطئه‌ها و فسادها را به گردن او بیندازند. نسبت دادن عقایدی دروغین به...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از تهمت‌هایی که اهل سنت به خصوص وهابیت، به شیعه می‌زنند، این است که شیعه در حقیقت یک فرقه انحرافی است که با شخصیتی یهودی به نام عبدالله بن سبا، از پیکره اسلام جدا شده است. لذا غلو و تهمت‌هایی را به عبدالله بن سبا می‌زنند و قائل‌اند که تمام اعتقادات شیعه برگرفته از این شخصیت یهودی است. لذا بر آن شدیم تا کنکاشی در این بحثت داشته باشیم. اولین بار به نام عبدالله بن سبا در کتاب تاریخ طبری برمی‌خوریم. وی از قول سیف بن عمرو او را چنین معرفی می‌کند: «او مردی یهودی از صنعاء با مادری سیاه پوست بود. در زمان عثمان مسلمان شد به این قصد که در پوشش اسلام شروع به فساد کند و اسلام را براندازد. او به نواحی مختلف، مانند حجاز (مکه و مدینه)، بصره، کوفه و شام سفر کرد و مردم را بر ضد حکومت عثمان برانگیخت و آن هنگام، طرفدارانی پیدا کرد. و آن‌ها را به سرتاسر مملکت اسلامی برای فساد انگیزی گسیل داشت. پس از مدتی عده‌ای از ناراضیان از همه شهرهای کشور اسلامی در مرکز، یعنی مدینه جمع شدند و عثمان برای پیگیری شکایات آنان، نمایندگانی از سوی خود به همه شهرها فرستاد. یکی از نمایندگان، عمار یاسر بود که به بصره فرستاده شد.

پس از مدتی همه نمایندگان به‌جز عمار بازگشتند و خبر از عدالت فرمانداران آوردند، اما هرچه منتظر عمار شدند، او باز نگشت، به حدی که این توهم پیش آمد که نکند او را ترور کرده باشند. تا این که نامه‌ای از عبدالله بن سعد بن ابی سرح، فرماندار مصر به دست عثمان رسید که خبر از شریک شدن عمار با عبدالله بن سبا و گروهش در توطئه بر ضد عثمان می‌داد. توطئه‌های گروه سبئیه سرانجام به نتیجه رسید و مردم از همه شهرها در مدینه جمع شدند و با تحریکات ابن سباء، عثمان را به قتل رسانیدند».[۱] سپس از ابن سبا خبری نمی‌یابیم تا این که به سال ۳۶ ه.ق. و جنگ جمل می‌رسیم که دوباره طبری از قول سیف چنین نقل می‌کند: «دو سپاه علی (علیه‌السلام) و بصره برای صلح به توافق رسیده بودند، اما سبئیه و قاتلان عثمان که صلح را به صلاح خود نمی‌دیدند، شبانه توطئه چیدند و به هر دو سپاه حمله کردند و دو سپاه به پندار این که طرف مقابل، جنگ را آغاز کرده است، شروع به جنگ کردند و افراد بسیاری کشته شدند».[۲]

از این گروه دیگر خبری در تاریخ طبری در حوادث سال‌های بعد یافت نمی‌شود. اما عقایدی که سیف به عبدالله بن سبا نسبت داده، از قرار زیر است:
۱- او اولین بار رجعت و بازگشت محمد (صلی الله علیه و آله) به دنیا را مطرح کرد و گفت: «تعجب‌آور است که شما به رجعت و بازگشت عیسی (علیه السلام) معتقد هستید و رجعت محمد (صلی الله علیه و آله) را که از او برتر است قبول ندارید.
۲- او وصایت حضرت علی (علیه‌السلام) را مطرح کرد و گفت: «هزار پیامبر در دنیا بوده‌اند و هر کدام وصی و جانشینی داشته‌اند و علی (علیه‌السلام) جانشین محمد (صلی الله علیه و آله) است. محمد (صلی الله علیه و آله) خاتم‌الانبیاء و علی (علیه السلام) خاتم الاوصیاء است و آنان که حق وصایت علی (علیه السلام) را از او گرفتند، بر او ظلم کردند و هم‌اکنون عثمان، این ظلم را ادامه می‌دهد. پس باید بر ضد او قیام کرد و حق علی (علیه السلام) را از او گرفت. در این راه باید ابتدا به سرزنش و طعن بر امرا و فرمانداران پرداخت و با اظهار امر به معروف و نهی از منکر، مردم را به خود جذب کرد.[۳] عقاید ابن سبا در کتاب تاریخ طبری به همین جا منتهی می‌شود و چنان‌که می‌بینیم خبری از الوهیت و خدائی حضرت علی (علیه السلام) و غلو درباره او در آن عقاید نیست.

ساختگی بودن قصه عبدالله بن سبا

سیف بن عمرو در میان رجال نویسان اهل سنت، که متهم به زندقه و کفر شده است و چنین معروف است که او احادیث بسیاری را برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ساخت و جنگ‌های بسیاری را در ذهن خود به راه انداخت که هیچ کدام از آن‌ها مستند تاریخی ندارد. این افسانه که تنها ناقل آن نیز سیف است، با شواهد و دلایل بسیار، ساختگی می‌باشد و اصولاً شخصیتی به نام عبدالله بن سبا وجود خارجی نداشته است.[۴] اختراع افسانه ابن سباء برای اهل سنت، که همگی اصحاب پیامبر را عادل می‌دانستند، دستاویز خوبی بود، زیرا به‌خوبی می‌توانستند با این شخصیت موهوم، اختلافات اصحاب در جریان عثمان و نیز جنگ جمل را توجیه و آتش بیار معرکه را این شخصیت خیالی معرفی کنند. برای اولین بار در میان مورخان، این طبری بود که روایات ابن سبا را از زبان سیف در کتاب خود آورد و سبب شهرت این افسانه شد. تاریخ نویسان بزرگی همانند یعقوبی، در تاریخ خود، بلاذری در انساب الاشراف و ابن سعد، در طبقات، هیچ کدام ذکری از ابن سبا به میان نیاورده‌اند.

پس از آنکه ابن سبا به کتب تاریخ راه یافت، کم کم نام او در دهان مردم افتاد و عقاید عجیب و غریبی به او نسبت دادند. پس از آن، صاحبان کتب ملل و نحل که معمولاً اقوال خود را از زبان مردم می‌گیرند، او را به درون کتب خود کشاندند و فرسنگ‌ها از سیف بن عمرو و طبری سبقت گرفتند و عقایدی را به او نسبت دادند که روح سیف و طبری هم باور نمی‌کردند. کم کم مقام ابن سبا به جایی رسید که هرگونه فساد و تباهی را که در جامعه مسلمانان به خصوص شیعه، اتفاق افتاده بود، به او نسبت دادند و بعد از آن این شخصیت خیالی با عقاید عجیب و غریبش به کتب مستشرقان و دائرة‌المعارف نویسان اسلامی و غیر اسلامی راه یافت.

مجموعه عقاید و اعمالی که در کتب مختلف به ابن سبا نسبت داده شده، از این قرار است:

وقتی که او یهودی بود، قائل بود که یوشع بن نون، وصی حضرت موسی (علیه‌السلام) است و هنگامی که مسلمان شد، همین عقیده وصایت را درباره حضرت علی (علیه‌السلام) نسبت به پیامبر اکرم) ابراز کرد.
او عقیده داشت که حضرت علی، خداست و نخواهد مرد. او خطاب به حضرت علی (علیه‌السلام) گفت: «تو خدائی! حضرت علی (علیه‌السلام) او را در سال ۳۷ به مدائن تبعید کرد و لذا مدائن یکی از مراکز غلو شد».
او قائل به رجعت حضرت علی (علیه‌السلام) بود و می‌گفت: «علی (علیه‌السلام) بر خواهد گشت و زمین را از عدل پر خواهد کرد، همچنان که از ظلم پر شده است. اولین بار او بود که فکر رجعت را در میان شیعه القا کرد».
مهدویت، یعنی قائل شدن به ظهور مهدی موعود، ریشه‌ای یهودی دارد و از ابن سبا می‌باشد و لذا بعضی از مستشرقان گفته‌اند که عقاید شیعه به یهود نزدیک‌تر است تا به ایرانی‌ها.[۵] اولین بار، او بود که در اسلام قائل به تناسخ شد. به این معنی که ارواح انسان‌ها پس از مرگشان به بدن انسان‌ها یا حیوانات باز می‌گردد و در آن جا دچار عذاب یا غرق نعمت خواهد شد. او با انتشار عقیده تناسخ، قائل به انکار روز قیامت و حساب و کتاب شد و قیامت را بازگشت ارواح به بدن‌های دیگر دانست.
او قائل به حلول جزء الهی در وجود حضرت علی (علیه‌السلام) و امامان بعد از او بود و می‌گفت که مدت غیبت، یعنی مدتی که جزء الهی از بدن حضرت علی (علیه‌السلام) غائب است. او می‌گفت که حضرت علی (علیه‌السلام) در ابرهاست و رعد، صدای او و برق، تازیانه اوست. لذا به سبائیه «سحابیه» هم می‌گویند. او، اولین کسی بود که امامت حضرت علی (علیه‌السلام) را آشکار بیان داشت. او اولین کسی بود که از دشمنان حضرت علی (علیه‌السلام) اظهار بیزاری کرد و علناً به لعن ابوبکر و عمر و عثمان پرداخت.
نظرات اقتصادی ابن سبا چنین بود که می‌گفت: «مال، مال همه مسلمانان است و باید همه از آن استفاده کنند».
ابن سبا اولین کسی بود که در اسلام به جعل حدیث پرداخت، او اولین بار حدیث «لکلّ نبیّ وصیّ و وصیّ محمدٍ علیٌّ»  را جعل کرد!
این بود مجموعه عقایدی که در کتب مختلف به ابن سبا خیالی نسبت داده‌انداند.[6] خلاصه این نکته را متذکر می‌شویم که چنان‌که ملاحظه شد، معاندان شیعه در انتساب تحریف گونه این عقاید، که بعضی از آن‌ها مانند مهدویت، رجعت، و وصایت، از عقاید شیعه می‌باشد، به ابن سبا بسیار هویدا است. متأسفانه بعضی از شیعیان مانند نوبختی در فرق الشیعه و اشعری در المقالات والفرق، بدون توجه به لوازم این انتساب، آن‌ها را در کتب خود ذکر کرده‌اند.

علل اختراع و پرورش افسانه ابن سبا

دشمنان شیعه می‌خواستند بین شیعه و یهود ارتباط برقرار کنند و بدین وسیله علیه شیعه تبلیغات کنند. این افسانه، حلقه ارتباطی خوبی به شمار می‌رفت. مخالفین مکتب اهل بیت نمی‌توانستند با توجه به نظریه عدالت همه صحابه، نزاع‌های آن‌ها را توجیه کنند، لذا با خلق و پرورش این شخصیت، توانستند همه توطئه‌ها و فسادها را به گردن او بیندازند. نسبت دادن عقایدی به شیعه به‌صورت تحریف شده، وسیله خوبی برای خرافی جلوه دادن عقاید اساسی شیعه مانند وصایت و مهدویت بود. دشمنان شیعه با نسبت دادن عقاید غلوآمیز ابن سبا به شیعیان به‌خوبی می‌توانستند شورش‌های شیعی را سرکوب کنند. ابن سبا وسیله خوبی برای کوبیدن عمار، این دشمن سرسخت بنی‌امیه بود. مخالفان، با خلق افسانه ابن سبا، چنین وانمود کردند که علی (علیه‌السلام) با خلفای سه‌گانه مخالف نبود، بلکه طرفداران غالی مانند ابن سبا بودند که این افکار را مطرح می‌کردند.

پی‌نوشت‌ها:

[۱]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰ ق. ج ۲ ص ۶۴۷.
[۲]. همان ج ۳ ص ۳۸.
[۳]. همان ج ۲ ص ۶۴۷.
[۴]. برای اطلاع بیشتر از حالات سیف، بنگرید به: عبدالله بن سبا؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ج ۳ ص ۴۷۶-۴۷۹.
[۵]. ولهاوزن، جولیوس، الاحزاب المعاورضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام، الخوارج والشیعة، چاپ دوم، کویت، وکالة المطبوعات، ۱۹۷۶ م. ص ۱۷۰.
[۶]. عبدالله بن سبا، ج ۲؛ تاریخ طبری، ج ۲ ص ۶۴۷ و کتب مختلف ملل و نحل، ذیل فرقه سبائیه، مانند: المقالات والفرق، التبصیر فی الدین، الخطط المقریزیة، ملل و نحل شهرستانی، الفصل ابن حزم.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.