آثار دعا و نیایش بر فرد و اجتماع
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دعا و نیایش، از سرمایههای بسیار ارزنده و از حقایق مسلّم اسلام و قرآن است که استفادهٔ صحیح از آن، روح و جسم انسانها را پرورش میدهد. این مسئله آثاری بسیار بر فرد و جامعه میگذارد. از جمله:
1. ارتباط با خداوند و اتصال به منبع بیکران آرامش؛ یکی از آثار و برکات دعا و نیایش ارتباط تنگاتنگ با خداوند متعال در همهٔ زمینههاست. برای روشنتر شدن مطلب مثالی آورده میشود؛ در بیابانی نزدیک دریا حوضچهای است. این آب اگر همینطور بماند بعد از مدتی به جهت میکروبها میگندد و یا به جهت شدت گرمای آفتاب معدوم گشته و تبخیر میشود. ولی اگر در صدد وصل دریا بر آید و خود را هیچ ببیند، کمکم برایش راهی به دریای بیکران حاصل میگردد، و بعد از آن که به دریا متصل و در آن، فانی شد دیگر برکه نیست، هر چه هست، دریایی بیکران است که در آن فانی شده است. و همانگونه که آب بیکران عاصم است و متنجس نمیشود او نیز چنان خواهد شد. حال در مورد امور معنوی که همان دعا و نیایش باشد اگر انسانی که در تمام زمینهها محدود است از راه باطن، خود را به نامحدود متصل کند، مظهر صفات کمال و جمال او خواهد شد، و دیگر در تلاطم روزگار مضطرب نخواهد گشت.
2. آرامش روح و روان؛ یکی دیگر از آثار مهم دعا و نیایش، آرامش روح و اطمینان قلب است. بیتردید جهان متمدّن با تمام پیشرفتهای اعجاب آفرین و چشمگیرش در زمینهٔ معنویات چندان پیشرفتی نداشته و راه سقوط را پیموده است. حال دعا و نیایش با خداوند متعال یکی از راههای مؤثر درمان نگرانی و اضطراب خاطر و روح است. انسان نیایشگر هرگز خود را تنها و بیپناه نمیبیند، و با استقامتی شگفت آفرین، غم و تشویش را از خود دور کرده و هیچگاه به خود اجازه نمیدهد که لشکر نگرانی در سرزمین دل و مغزش خیمه زند. دکتر الکسیس کارل میگوید: «عباداتی است که باید طیّ مراسم خاصی انجام شود، ولی جای نیایش هر کجا میتواند باشد خدا با انسان سخن نمیگوید، مگر هنگامی که آرامش بر درونش مستولی شود؛ در سکوت این پناهگاهها انسان میتواند در حالی که اندیشهاش به سوی خدا در پرواز است، عضلات و اعضایش را آرامش بخشد، روحش را سبک بار کند و نیروی سنجش و تشخیص را خلوص و جلا دهد، و قدرت تحمل زندگی دشواری که تمدن جدید بر دوش او بار کرده و به زانویش درآورده است به دست آورد».[1]
3. جلوگیری از جنون؛ سومین اثر نیایش، پیشگیری از جنون است. گفتنی است که فشار افکار پریشان و ناراحتی فکری در دنیای امروز سرانجامی جز جنون و ناراحتیهای روانی ندارد، ولی بهترین دارو به تصریح روان پزشکان برگشت به سوی خدا و نیایش و ارتباط با اوست. دانشمند و روانشناس معروف «دیل کارنگی» میگوید: «هزاران نفر از کسانی که اکنون در گوشهٔ تیمارستان به سر میبرند اگر به قدرت مافوق خدا و نیایش با او رجوع کرده بودند و تنها به جنگ نگرانی نرفته بودند، به چنین روزی گرفتار نمیشدند».[2]
4. پیشگیری از انتحار؛ یکی دیگر از آثار نیایش جلوگیری از انتحار و خودکشی است. همانگونه که اشاره شد، هجوم لشکر اندوه و نگرانیها در میدان نبرد زندگی، تا کنون تلفات فراوانی داشته و در این نبرد خونین تعدادی اندک مغلوب و اسیر آن نشدهاند. دانشمندان برای رهایی از چنگال آن، راههایی را پیشنهاد کردهاند، ولی نیایش را یگانه تکیهگاه و پشتوانهای شگفتانگیز دانستهاند. دیل کارنگی میگوید: «وقتی که دردها و مصائب خود را میتوانیم با خدای خود در میان گذاریم، چه لزومی دارد که از مشکلات خود نگران شویم...».[3]
5. نیایش و تهذیب اخلاق؛ یکی دیگر از آثار نیایش تهذیب اخلاق و تزکیهٔ نفس است. گفتنی است که دعا قلب و روح انسان را پاک و باصفا میکند و از انحراف و ناپاکیها پیشگیری میکند؛ یعنی اگر با شرایط ویژه، دعا و ارتباط با خدا درست صورت گیرد؛ همچنین همگان به این امر حیاتی و زندگیساز توجه کامل بکنند و پیوسته به ارتباط با آفریدگار جهان و نیایش و کسب تکلیف از خدا اهتمام ورزند، مدینهٔ فاضلهای که آرزوی سقراط و ارسطو و رهبران دینی بوده است به وجود خواهد آمد. و به عکس، در صورت قطع رابطه با خدای بزرگ و ترک نیایش در منجلاب فساد و انحراف غرقشده و در اجتماع جز سقوط، بدبینی، کینهتوزی، اختلاف و هزاران نکبت اخلاقی دیگر، بهرهای نخواهد داشت. راستی چرا زلیخا نتوانست یوسف زیبا و جوان را از پای درآورد؟ آیا میل و هوس و نفس سرکش، فقط در اندرون زلیخا بود؟ حضرت یوسف (علیه السّلام) نیز همانند سایر افراد دارای این غریزهٔ سرکش و خانمانبرانداز بود، ولی به خدا پناه برد، دعا و نیایش کرد، به نفس و غریزهٔ جنسی خود لجام زد، چندین سال زندان و تنهایی و رنج را بر پیروی از هوسهای زودگذر مقدم داشت و بدین صورت بر هوای نفس پیروز گشت.
6. نیایش و تحول اندیشه؛ از آثار چشمگیر نیایش، ارتباط مستقیم مغز و فکر نیایشگر با مبدأ بینهایت علم و قدرت و آفریدگار فکر و خرد است. دعا به ما کمک میکند صحیحتر و دقیقتر بیندیشیم و از لغزش و اشتباه و درماندگی و تردید مصون مانده و راه صواب را از خطا تشخیص دهیم و به دنبال آن، مشکلات فردی و اجتماعی را حلّ نماییم. گلن کلارک میگوید: «دعا سطح عملیاتش عمیقتر از انتقال فکر است؛ یعنی دعا سطح عمیقتری است که در آنجا همهٔ ما به ندای پدر (پروردگار) متوجه و متمایل میگردیم».[4] بنابراین نیایشها درهایی به روی فکر و قلب انسانی بازنموده و اندیشههایی تازه و بیسابقه در مغز نیایشگر پدید میآورد. اینجاست که در برابر پیشامدها، مرضها، مشکلات علمی، جوابها و راهحلهای آسان و مفیدی مییابد و هرگز درمانده و حیران نمیشود و از کجاندیشی و کجروی مصون میگردد. دکتر لاباخ میگوید: «وقتی دعا میکنید کاغذ و قلم را دم دست داشته باشید، وقتی خدا فکری را در ذهن شما خطور میدهد آن را یادداشت کرده و مدّ نظر داشته باشید تا بتوانید به مرحلهٔ عمل درآورید».[5]
7. نیایش و تقویت اراده؛ یکی دیگر از آثار دعا و نیایش تقویت اراده و تلقین به نفس نیایشگر است. اساساً انسان به هر یک از مراتب ترقی (مادی و معنوی) بخواهد برسد، احتیاج به قوهٔ اراده -که آخرین مرتبهٔ ملکات روحی است- دارد. ناگفته پیداست که اگر ارادهٔ کسی ضعیف یا نابود باشد دیگر فرصتهای ارزشمند به رایگان از کف او بیرون رفته و روز به روز سیر نزول را میپیماید. لذا ملّتی که از ارادهای قوی و متین اجتماعی محروم باشد، مانند کشتی بیبادبان و بیناخدا میشود که دستخوش حوادث ایّام و بادهای مخالف گردیده و درهم میشکند. دکتر الکسیس کارل میگوید: «عبادت بزرگترین نیرویی است که انسان میتواند تولید کند، نیرویی چون قوهٔ جاذبه در عالم پزشکی، کسانی را دیدهام که بعد از این که تمام معالجات در آنها سودمند واقع نمیشد، بیماری آنها با داروی عبادت و دعا التیام مییافت».[6]
دعا و کوشش
برخی از مردم بر این عقیدهاند که تنها راه ریشهکن کردن بدی در جهان و جلب منفعت، این است که آدمی بودن فعالیّت مثبتی چشم به رحمت پروردگار بدوزد و منتظر باشد که خداوند مشکلاتش را برطرف کند. این نظریه را نهضت «رفورم» به وجود آورد. این نظریه کاملاً باطل است، زیرا اگر خداوند همهٔ کارها را به تنهایی انجام میداد و انسان، بدون فعالیت دست به طرف او دراز میکرد، جهان و زندگی؛ دیگر مفهومی نداشت و پروردگار به یک خدمتگزار آسمانی بشر محدود میشد. خداوند به ما هوش عطا فرموده تا بتوانیم فکر کنیم و نیرو به ما بخشیده تا بتوانیم با فعالیت خود ثمرهای به دست آوریم. اگر اینها را با دعا و نماز کسب میکردیم دیگر هوشمندی و فعالیّت معنا و مفهومی نداشت. نماز و دعا برای کوششها و فعالیتها مکمل لازم و شگفتانگیزی است، ولی اگر جایگزین کوشش و فعالیت گردد، بینهایت خطرناک خواهد بود.[7] از همین رو در حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) میخوانیم: «خداوند برای بندگانش مقرّر فرموده که مقاصدشان را با اسبابی از او درخواست کنند که برای رسیدن به آنها قرار داده است و آنان را به این قانون امر کرده است».[8] در حدیثی دیگر آمده است: «سنت الهی بر این تعلق گرفته که هر چیز را از راه اسبابش جاری سازد، روی این اساس خداوند برای هر چیزی در این عالم سببی قرار داده و برای هر سبب، شرح و حکمتی و برای هر حکمت و شرح، دانشی و برای هر دانشی، دری گویا و ناطق مقرر فرموده است».[9] نتیجه اینکه دعا لازم و واجب است، ولی حرکت و عمل نیز از جانب انسان ضروری است.
منابع:
[1]. نیایش، الکسیس کارل، مترجم شهاب الدین عباسی، نشر نی، تهران، ص 12.
[2]. آیین زندگی، دیل کارنگی، نشر معارف، قم، ص 196.
[3]. همان، ص 195.
[4]. دعا بزرگترین نیروی جهان، فرانک لاباخ، انتشارات نور جهان بی تا، ص 54.
[5]. همان، ص 62.
[6]. انسان موجود ناشناخته، الکسیس کارل، مترجم عنایت الله شکیباپور، انتشارات دنیای کتاب، ص 155.
[7]. ندای سیاه، مارتین لوترکینگ، مترجم منوچهر کیا، ناشر لوکس صص 200 ـ 203.
[8]. بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، ج 2، ص 90، ح 15.
[9]. مجمع البحرین، طریحی، فخرالدین بن محمد، ناشر مرتضوی، تهران، مادهٔ «سبب».
افزودن نظر جدید