چرا اکثر ایرانیان شیعه هستند؟
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_یکی از مناطقی که مردمانش پس از اعراب به دین اسلام درآمدند و دست در دست آنها به ساختن تمدن اسلامی همت گماشتند، منطقه ایران بود که مناطق افغانستان و تاجیکستان را در بر میگرفت. زبان غالب مردم ایران آن زمان فارسی بود و با اینکه زبان واحدی بود به سه نام محلی متفاوت یعنی فارسی، دری و تاجیک معروف بود.
سلمان فارسی، نخستین ایرانی بود که اسلام آورد. سلمان بردهای بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آزادش ساخت و در زمره اهلبیت خویش قرار داد. ایرانیان از همان ابتدا، احترام خاصی برای اهلبیت پیامبر قائل بودند. اما اگر قائل به این موضوع باشیم که ایرانیان همواره شیعه بودند و اعراب سنی، کاملا اشتباه است، زیرا تشیع از میان اعراب برخاست و در سده دهم میلادی، بیشتر خاور عربی به این مکتب در آمدند در حالی که خراسان که یکی از ایالات بزرگ ایران بود، پایگاه فکری اهل تسنن به حساب میآمد.
سؤالی که امروزه در فضای مجازی از سوی دشمنان اسلام مطرح است این است که: با ورود اسلام به ایران در دوره خلفا و همچنین به رغم آنکه ایرانیان قرون اولیه، اکثراً جزو اهل سنت بودند، چگونه شد که هماینک شاهد اکثریت ایرانیان شیعه هستند؟
نخست باید بیان کنیم که استقرار و نفوذ یک مذهب در میان یک قوم، امری نه دفعی بلکه به صورت تدریجی است. ما نباید به دنبال تاریخ خاص و معینی باشیم. به نظر میرسد از زمانی که اولین ایرانی به تشیع گرایش یافته تا زمانی که تشیع در ایران فراگیر شد و اکثریت ایرانیان را شیعیان تشکیل دادند، حدود ۱۰ قرن به طول انجامیده باشد. اتفاقاتی که طی ۱۰ قرن اولیه اسلام در ایران به وقوع پیوست باعث فراگیری تشیع در ایران شد که به اجمال میتوان آنها را اینگونه مرور کرد: نخست آنکه «جناب سلمان» صحابه با وفای پیامبر و اهلبیت، فردی ایرانی و شیعی بود. در یمن نیز ایرانیانی وجود داشتند که متمایل به سمت اهلبیت بودند. یمن توسط حضرت علی (علیه السلام) و در زمان حیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به اسلام ایمان آورد و اهل یمن از همان زمان با حضرت علی (علیه السلام) آشنا شدند؛ در حالی که ساحل خلیج فارس تا یمن تحت نفوذ ایران بود. در دوره خلیفه دوم، وی تبعیضهایی بین عرب و عجم قائل شد که موجب آزردگی خاطر ایرانیان گردید. پس از کشتهشدن خلیفه دوم به دست یک ایرانی، فرزند وی چند تن از ایرانیان موجود در مدینه را به قتل رساند. اما وقتی حضرت علی (علیه السلام) به حکومت رسید اعلام کرد که بین عرب و عجم تفاوتی نیست و عرب هیچگونه فضلی بر عجم ندارد و این باعث شد تا ایرانیان به حضرت علی (علیه السلام) گرایش پیدا کنند. همچنانکه «امام زین العابدین (علیه السلام)» با خریدن و آزاد کردن تعداد زیادی از بردگان و بندگان غیر عرب، جمعیت زیادی از موالیان در مدینه ایجاد کرد که محب اهلبیت (علیهم السلام) بودند. پس از شهادت حسین بن علی (علیه السلام) ایرانیان متوجه شدند از اسلام دو قرائت وجود دارد: اسلام یزیدی و اسلام حسینی. بنی امیه با آن سابقه ظلمها و اعمال تبعیضها نمیتوانست در قلوب ایرانیان جایی داشته باشد و به صورت طبیعی ایرانیان به سوی امام حسین (علیه السلام) و اهلبیت (علیهم السلام) گرایش پیدا کردند و بعدها در سقوط بنی امیه بیشترین کمکها را نمودند. زیرا بنی عباس با شعار حمایت از آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قیام کردند. اما بعد معلوم شد که این جریان نیز با جریان اهلبیت فاصله دارد. در طول تاریخ، برخی از شاگردان امام جعفر صادق و سایر ائمه (علیهم السلام) در ایران حضور یافتند و به طور گسترده مکتب اهلبیت (علیهم السلام) را تبلیغ کرده و ایرانیان را به مذهب آنان دعوت میکردند. حضور حضرت امام رضا (علیه السلام) در خراسان عامل دیگری است. یکی از دلایلی که «مأمون» میخواست امام رضا (علیه السلام) را ولیعهد کند، مقابله با عربهایی بود که از برادرش «امین» حمایت میکردند. تحلیل وی این بود که با ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام) هم ایرانیان شیعی را به سوی خود جذب خواهد کرد و هم شیعیان عرب؛ و این باعث تقویت قدرت وی و ضعف امین خواهد شد. بسیاری از امامزادگان از ظلم «منصور دوانیقی» و دیگر خلفای ستمگر به ایران آمدند و پراکندگی آنان در سراسر ایران عامل دیگری در گسترش تشیع در ایران بود. [۱]
منبع:
[۱]ایران و تشیع جلد اول چاپ انتشارات ولایت صفحه ۲۳
دیدگاهها
ahmadi5623
1393/04/04 - 09:22
لینک ثابت
مطلب خوبی بود، باید از سایت
افزودن نظر جدید