اهمیت وجود اسلام سیاسی
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_در سال ۱۳۹۲ ولی امرمسلمین جهان حضرت آیت الله خامنهای در دیدار با اعضای ستاد مرکزی هیئت رزمندگان اسلام به موضوع اسلام سیاسی و اهمیت آن در این نظام مقدس پرداختند و فرمودند: هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین (علیه السلام) است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خوندادن است، اسلام جاندادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که مبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است. البتّه معنای این حرف این نیست که هر حادثهی سیاسی در کشور اتّفاق میافتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آنرا با یک گرایش خاصّی -حالا یا این طرف، یا آن طرف- بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایی هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکی که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقی گذاشتند، اینها بایستی در مجموعهها و مانند اینها حضور داشته باشد.
سیاست در لغت به معنای حکمراندن٬ ریاستکردن٬ تدبیر٬ ریاست٬ داوری٬ حفاظت است و در اصطلاح به معنای علم به دستآوردن قدرت و حفظ آن است و اگر بخواهیم به صورت دقیقتر به بررسی معانی سیاست بپردازیم لازم است یک تقسیمبندی میان سیاست در نظامهای توحیدی با سیاست در نظامهای سکولار داشته باشیم.
سیاست از دیدگاه اسلام: سیاست بخشی از منظومه منسجم اندیشه اسلامی تلقی میگردد و رویکرد مسلمانان به آن٬ ریشه در وحی٬ سنت و سیره معصومین (علیهم السلام) دارد. از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری (ره) «سیاست از دیدگاه اسلام: عبارت از مدیریت حیات انسانها ـ چه در حالت فردی و چه در حالت اجتماعی ـ برای وصول به عالیترین هدفهای مادّی و معنوی است.» و از منظر حضرت امام خمینی (ره)٬ «سیاست همان هدایت دینی جامعه از طریق اصلاح خلق در بعد وسیع است». بر این اساس مبانی سیاست حاکم بر نظام توحیدی عبارتند از: ولایت الهی، اطاعت از رهبران شایسته (پیامبر و جانشینان آن)، مشروط بودن اطاعت از رهبران، سلطهناپذیری و عزت و کرامت انسانی، تأکید بر ایمان و تقوای الهی بهعنوان رمز عزت و کرامت، جلب مشارکت مردمی و پرهیز از خودکامگی و دیکتاتوری، عدالتجویی و ظلمستیزی، ایمان به اصالت ارزشها در قالب امر به معروف و نهی از منکر و ایجاد تحول و دگرگونی در فرد جامعه، ستیز با استکبار و سازشناپذیری در مقابل ستمگران، استقلالجویی (فرهنگی، سیاسی، اقتصادی)، حقگرایی و انتقاد پذیری، هوشیاری در برابر بیگانگان، صلحخواهی و امنیتجویی، حاکمیت ضابطه، فقرزدایی و تعدیل ثروت، همزیستی مسالمتآمیز براساس محبت و رحمت است. [۱]
سیاست در مکاتب إلحادی: اما در مقابل سیاست در اندیشه سیاسی و فرهنگ غرب٬ رهآورد عینیت گرایی «Objectivism» مطلقی است که بر تفکر معاصر غرب سایه افکنده و توجهی به پرسشهای بنیادین درباره انسان و آرمان او ندارد و با دین و ارزشهای دینی بیگانه است. تا آنجا که صاحبنظران غربی در تعریف سیاست٬ عموما بر اصالت قدرت و چگونگی کسب قدرت و حفظ و گسترش آن تأکید داشته و با تفکرات اومانیستی «Humanism» کسب قدرت را بهعنوان یک هدف میپندارند نه یک وسیله و ابزاری در جهت هدایت و خدمت به حیات مادی و معنوی بشر است. [۲]
حضرت آیت الله خامنهای در سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) در مورد تلاش کشورهای غربی برای گرفتن اسلام سیاسی از مردم ایران، فرمودند: امروز پرچم اسلام، پرچم دینداری، پرچم شجاعت و پرچم نوآوری در زمینهی سیاست در دست ملت ماست. دشمنها در تبلیغاتِ خود سعی میکنند این دستاوردها را کوچک نشان دهند و آنچه را که این ملت به دست آورده، از قلم بیندازند؛ اما نمیتوانند. انواع تلاشها را برای مقابله کردهاند. حتّی کار دشمنان انقلاب اسلامی با محوریت آمریکا به اینجا رسید که سعی کردند نسخهی بدلِ سر تا پا غلط از نظام اسلامی را در افغانستان به وجود آورند، که شد حکومت طالبان؛ تبدیل شد به یک کاریکاتور خندهآور مسخره؛ همان هم شد آفت جانشان. شاید به خیال خودشان میخواستند پرچم اسلامخواهی و احیای اسلام سیاسی را از دست این ملت بگیرند و دست کسانی بدهند که دستآموز خودشان بودهاند؛ اما نتوانستند و نخواهند توانست. خدا را شکر میکنیم که ارادهی ما محکم است؛ راهمان روشن است؛ مردممان مؤمناند و مکتب سیاسی امام، زنده و درخشنده است. دشمنان ما هم قدرت ملت را فهمیدهاند و به آن اعتراف کردهاند.
طبق بیانات مقام معظم رهبری باید اعتراف کرد که بخش عظیمی از معارف و آموزههای اسلامی شامل مسائل سیاسی است و نهتنها تعیین خطمشیهای مهمی در اینباره از سوی خداوند انجام شده است؛ بلکه مأموریت رهبری و اجرای سیاستهای تعیینی، از سوی خداوند بر عهده پیامبران و دیگر اولیای الهی و مؤمنان برجسته، نهاده شده است. به تعبیر حضرت امام (ره) «آنقدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادت وارد نشده است. شما از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنید؛ هفت، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادات است. باقیاش مربوط به سیاسات و اجتماع و معاشرات و اینطور چیزها است. ما همه آنها را گذاشتیم کنار و یک بُعد را، بُعد ضعیفش را گرفتیم.» [۳] بدون شک اگر در کشورهای اسلامی منطقه این امر رعایت میشد امروزه شاهد دخالت کشورهای غربی در امور داخلی مسلمانان نبودیم.
منابع:
[۱]سیاست و اسلام، جلد اول، صفحه۲۴
[۲]همان، صفحه ۳۱
[۳]صحیفه نور، جلد ۹، صفحه۸۴
افزودن نظر جدید